بارالها

بارالها…

از کوی تو بیرون نشود پای خیالم

نکند فرق به حالم .... چه برانی،

چه بخوانی… چه به اوجم برسانی

چه به خاکم بکشانی… نه من آنم که برنجم ،

نه تو آنی که برانی..

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم ،

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی.

در اگر باز نگردد…

نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی...

کَس به غیر از تو نخواهم

چه بخواهی چه نخواهی...

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی.....
دیدگاه ها (۹)

نه گریه کردم ، نه شعری سرودم .سکوت کردم ، نگاه کردم ، بغض کر...

آقا اجازه می توانم من ببوسمدستان پر مهر و پر از ایثارتان را؟...

قسمت آخر......بچه که بودیم، اگه با کسی دعوا میکردیم یه...

‌ ای که از کوچه معشوقه ما میگذری...نامه ای دارم من...که بدست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط