چندپارتی تهیونگ

چندپارتی تهیونگ
وقتی بین بچه هاش فرق میزاشت

ویو ات
۱۵ سال گذشت و هنوز رفتارای تهیونگ تغیر نکرده
عه وایسا هه‌جین و جین‌هه از دانشگاه‌مدرسه اومدن
هه‌جین(دختر) جین‌هه (پسر)
هه‌جین: سلاممم
جین‌هه: سلام مامان
ات: سلام دختر پسر قشنگم
ات: امتحان چطور بود
هه‌جین: عالی بود ماماننننن ۲۰ شدم البته با ارفاق
جین‌هه: خب من خراب کردم
ات: اشکال نداره همه‌چی به نمره نیست که
ات: بیاید ناهار بخورید
هه‌جین و جین‌هه: ممنونمممم
هه‌جین و جین‌هه کنار هم نشسته بودن
که تهیونگ از سر کار اومد
تهیونگ: سلام بر اهل منزل
همه: سلام
تهیونگ داشت کتشو درمی‌آورد تا غدا بخوره که دید هه‌جین کنار پسرش جین‌هه نشسته
تهیونگ‌ خطاب به هه‌جین: پاشو میخوام پیش پسرم بشینم
هه‌جین: ولی
ات: ولش کن دیگه الان دو ساعت بیاد غذاشو جابه جا کنه و....؟
تهیونگ: من میخوام پیشه پسرم بشینم
هه‌جین بغض کرد: از اولشم نباید میومدم پیش شما غذا بخورم و غذا شو برد تو اتاق خودشم رفت
ات: ببین چی شد
تهیونگ: چی شده مگه ولش کن میگم پسرم امتحانت چطور بود
جین‌هه: آمممم ۱۳ شدم
تهیونگ: چییییی؟ آ چیزه اشکال نداره نمره خواهرت چی شد؟
جین‌هه: ۲۰ با ارفاق
تهیونگ: ات یعنی چی مگه با هه‌جین کار نکردی؟ اون از اولشم به درد نخور بود
ات: بس کن عربده*
میرم ببینم هه‌جین چیکار میکنه
هه‌جین ویو
______________
این شرط نداره فقط لایک کنید
چقدر سخاوتمندم من با اینکه شرطا نرسیده بود گذاشتم
دیدگاه ها (۴)

هه‌جین ویورفتم تو اتاقم و غذامو خوردمو رو تختم دراز کشیدمشرو...

سناریووقتی بهم پول بده ( میخوای لباس بخری)نامجون: عزیزم من د...

چند پارتی تهیونگ وقتی بین بچه هاش فرق میزاشتویو اتتهیونگ رفت...

هلو ملِکُم خب الان پارت ۲ چندپارتی تهیونگ رو مینویسم ۵۰ تایی...

ویو یونجو : شروع کردیم به غذا خوردن ومن هنوز هم حالم بد بود ...

وقتی دخترشو دوست نداشت 💔ویو اتصبح مثل همیشه از خواب بلند شدم...

Part²

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط