برادر خوانده 🧑🏻 ✨ فصل 2 🧑🏻✨ پارت 10🧑🏻✨پارت آخر🧑🏻✨
برادر خوانده 🧑🏻 ✨ فصل 2 🧑🏻✨ پارت 10🧑🏻✨پارت آخر🧑🏻✨
یه جای متروکه بود رفتم تو همه جا تاریک بود
+تهیونگگگگگگ
رفتم جلوتر که برقا روشن شد و تهیونگ رو با یه کت و شلوار جلوم دیدم که یه گردنبد دستشه (اسلاید 2 )
_ا/تم لطفاً من رو ببخش من اشتباه کردم ا/ت
+ته...تهیونگ تو
شروع کردم به گریه کردن فکر کردم اتفاقی واسش افتاده زانو هام سست شد و افتادم زمین و تهیونگ اومد بغلم کرد منم محکم بغلش کردم
_خانم کیم بخشید منو؟
+اوهوممم
_خوبه دلم خیلی برای لبات تنگ شده
+یعنی دلت برای من تنگ نشده؟
_نه نه چرا چرا چرا
هر دو زدیم زیر خنده
____________ پایان ____________
بچها کسانی که هر ۳ تا فیکمو خوندن نظر بدن که کدوم بهتر بود
یه جای متروکه بود رفتم تو همه جا تاریک بود
+تهیونگگگگگگ
رفتم جلوتر که برقا روشن شد و تهیونگ رو با یه کت و شلوار جلوم دیدم که یه گردنبد دستشه (اسلاید 2 )
_ا/تم لطفاً من رو ببخش من اشتباه کردم ا/ت
+ته...تهیونگ تو
شروع کردم به گریه کردن فکر کردم اتفاقی واسش افتاده زانو هام سست شد و افتادم زمین و تهیونگ اومد بغلم کرد منم محکم بغلش کردم
_خانم کیم بخشید منو؟
+اوهوممم
_خوبه دلم خیلی برای لبات تنگ شده
+یعنی دلت برای من تنگ نشده؟
_نه نه چرا چرا چرا
هر دو زدیم زیر خنده
____________ پایان ____________
بچها کسانی که هر ۳ تا فیکمو خوندن نظر بدن که کدوم بهتر بود
۲۰.۹k
۲۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.