پدر من؟🐻✨پارت 1🐻✨
پدر من؟🐻✨پارت 1🐻✨
ویو ا/ت
بازم ترحم از کسانی که ازم نگهداری میکنن دیگه خسته شدم دوست ندارم اونجا زندگی کنم بهم سخت میگیرن ساعت ۲ صبح بود از اونجا زدم بیرون آره از پرورشگاه دختران ستاره خسته شدم از اونجا زدم بیرون به سمت پارک کوچکی که اونجا بود رفتم نیم ساعت از نسیم خنک که لابه لای موهام میپیچید لذت میبردم که دیدم یه آقای اومد پیشم نشست بهم گفت:
_چرا تنها نشستی اینجا ؟
+با کی بشینم؟
_خانوادت نگرانت میشن چرا اینجایی؟
+من خانواده ای ندارم که نگرانم بشن
_چرا نداری ؟
+تو پرورشگاه بزرگ شدم
_تو منو یاد خودم میندازی
+چرا شما هم داخل پرورشگاه بزرگ شدی
_تو پرورشگاه بزرگ نشدم اما با احساس ترحم دیگران بزرگ شدم
+اوهوم از ترحم بدم میاد
_اسمت چیه؟
+ا/ت
_ا/ت برای کدوم پرورشگاهی؟
+من برای دختران ستاره راستی اسم شما چیه ؟
_اسمم تهیونگه
+اوهوم
_پاشو و برگرد پرورشگاه
+چرا باید برگردم پرورشگاه؟
_نمیدونم فقط باید برگردی اون ها نگرانت هستن
+باشه
تهیونگ پاشد و دست منو گرفت و دنبال خودش کشوند
+مگه اردسش رو بلدی ؟
_اوهوم
با هم رفتیم پرورشگاه از اون آقاهه خداحافظی کردم و بدون اینکه کسی چیزی بفهمه رفتم تو و رو تختم دراز کشیدم
صبح روز بعد
ویو ا/ت
خانم لی از خواب بیدارم کرد و گفت
خانم لی:هی ا/ت عزیزم بیدار شو
+بله؟
خانم لی : عزیزم یه آقایی اومده میخواد تو رو به فرزند خواندگی بگیره
+چیییی؟نه خانم لی من نمیرم هرگز
خانم لی:مگه دست خودته پاشو پاشو ببینم
بلند شدم با خانم لی سمت اون آقایی که قراره منو به فرزند خواندگی بگیره رفتم من تو پرورشگاه هیچ دوستی ندارم چون شاید خیلی لجبازم
ویو ا/ت
بازم ترحم از کسانی که ازم نگهداری میکنن دیگه خسته شدم دوست ندارم اونجا زندگی کنم بهم سخت میگیرن ساعت ۲ صبح بود از اونجا زدم بیرون آره از پرورشگاه دختران ستاره خسته شدم از اونجا زدم بیرون به سمت پارک کوچکی که اونجا بود رفتم نیم ساعت از نسیم خنک که لابه لای موهام میپیچید لذت میبردم که دیدم یه آقای اومد پیشم نشست بهم گفت:
_چرا تنها نشستی اینجا ؟
+با کی بشینم؟
_خانوادت نگرانت میشن چرا اینجایی؟
+من خانواده ای ندارم که نگرانم بشن
_چرا نداری ؟
+تو پرورشگاه بزرگ شدم
_تو منو یاد خودم میندازی
+چرا شما هم داخل پرورشگاه بزرگ شدی
_تو پرورشگاه بزرگ نشدم اما با احساس ترحم دیگران بزرگ شدم
+اوهوم از ترحم بدم میاد
_اسمت چیه؟
+ا/ت
_ا/ت برای کدوم پرورشگاهی؟
+من برای دختران ستاره راستی اسم شما چیه ؟
_اسمم تهیونگه
+اوهوم
_پاشو و برگرد پرورشگاه
+چرا باید برگردم پرورشگاه؟
_نمیدونم فقط باید برگردی اون ها نگرانت هستن
+باشه
تهیونگ پاشد و دست منو گرفت و دنبال خودش کشوند
+مگه اردسش رو بلدی ؟
_اوهوم
با هم رفتیم پرورشگاه از اون آقاهه خداحافظی کردم و بدون اینکه کسی چیزی بفهمه رفتم تو و رو تختم دراز کشیدم
صبح روز بعد
ویو ا/ت
خانم لی از خواب بیدارم کرد و گفت
خانم لی:هی ا/ت عزیزم بیدار شو
+بله؟
خانم لی : عزیزم یه آقایی اومده میخواد تو رو به فرزند خواندگی بگیره
+چیییی؟نه خانم لی من نمیرم هرگز
خانم لی:مگه دست خودته پاشو پاشو ببینم
بلند شدم با خانم لی سمت اون آقایی که قراره منو به فرزند خواندگی بگیره رفتم من تو پرورشگاه هیچ دوستی ندارم چون شاید خیلی لجبازم
۱۰.۰k
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.