باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی

باز امشب ای ستاره ی تابان نیامدی
باز ای سپیده ی شبِ هجران نیامدی

شمعم شکفته بود که خندد به روی تو
افسوس ای شکوفه ی خندان نیامدی

زندانی تو بودم و مهتابِ من چرا
باز امشب از دریچه ی زندان نیامدی

#شهریار
دیدگاه ها (۴)

بازآ و حلقه بر در رندان شوق زنکاصحاب را دو دیده چو مسمار بر ...

سلام.صبح همگی بخیر:))

#نخستین_نگاهی که ما را به هم دوخت#نخستین_سلامی که در جان ما ...

بیش از اندازه دوست داشتن بیماری است...نباید بیش از اندازه دو...

<><><><><><><><><><>﷼ نامه ای به جهان !!گفته بودی که بیایی ت...

⁨⁨⁨⁨حتما بخوانید👇🏼😭💔رخت عزایت را به تن کردم عزیزماصلا خودم ر...

ویو ا /تکه یهو دستش رو گذاشت روی رون پام و فشار داد و گفت بی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط