"بازی"
"بازی"
🕶part:49🕶
بعد از خوردن غذاشون از رستوران خارج شدن....کیوکو تصمیم گرفت امشب رو با میساکی بگذرونه و درباره ی ادامه ی رابطشون با شوگا مشورت کنه
سوار ماشین شدن...کیوکو جاده های بزرگ نیویورک رو مقصدش قرار داد
و اینبار حتی سریعتر از جاده های کره شروع به حرکت کرد و میساکی باهیجان و خوشحالی همراه اهنگ میرقصید
................
میساکی:اولین باره اینقدر با کسی جز پدر و مادرم بهم خوش میگذره...مرسی
کیوکو:منم خیلی بهم خوشگذشت...فردا میبینمت
میساکی:میبینمت
میساکی وارد خونشون شد و کیوکو با سرعت زیادی حرکت کرد....مسیر رو در عرض ۱۰ دقیقه طی کرد و به خونه رسید
به سرعت پیاده شد و اجازه نمیداد اخماش باز بشه
با شدت در سالن رو باز کرد و با قدم های بلند به سمت اتاق شوگا میرفت
در اتاق رو زد و بعد ازینکه اجازه ی ورود گرفت وارد
شوگا:چیشده؟چرا همچین آشفته و عصبی ای؟
کیوکو:میساکی وکیله
خیلی سعی کرد بغض و لرزش صداش مشخص نباشه ولی موفق نشد...شوگا که ماجرا دستش اومد اروم گفت
شوگا:بیا بشین ببینم
کیوکو مطیعانه رفت و روی مبل نشست
شوگا:دوسش داری؟مطمئن باشم هوس نیست؟
کیوکو:مگه من دختر بازم؟تاحالا اینطور بودم که الان باشم؟
شوگا:تو زندگی هر اتفاقی میوفته....باید مطمئن بشم که این صرفا یک هوس نیست...به قلبت گوش کن و چیزی ک احساس میکنی رو بهم بگو
کیوکو باحالت آزاردهنده ای به فکر فرو رفت
اون حتی رو بازیگرا و خواننده ها هم کراش نمیزد...اما این دختر یجورایی براش متفاوت بود
الانکه بهش فک میکنه قلبش همینطور میتپه...نمیدونه چرا ولی خیلی جذبش شد
شاید بخاطر لبخندشه؟یا چشمای براقش؟شایدم طرز صحبت کردنش با کیوکو؟یا زیبایی خیره کننده اش؟ممکنه نوع نگاهش به کیوکو هم باشه؟
اه نمیدونه...فک کردن به میساکی به تنهایی باعث خوشحالیش میشه...میزاره مثل ی پسر بچه که براش اسباب بازی جدید خریدن ذوق کنه
میساکی اولین کسیه که با اینکه فقط یک روزه باهاش آشنا شده اینقدر جذبش شده
خب این یعنی چی؟عاشقش شده!؟جدی کیوکو عاشق شده؟
اون که به هیچ دختری چشم نداشت حتی تا حالا به داشتن دوست دختر هم فکر نکرده
اما میساکی براش فرق میکنه...
اون شیفته ی نگاهش ...محو لبخندش... و عاشق صداش شده
اون تک به تک جزئیات میساکی رو میپرسته
ولی تازه باهاش آشنا شده...این دختر چطور تونسته اینقدر زود دل کیوکو رو بدزده
🕶part:49🕶
بعد از خوردن غذاشون از رستوران خارج شدن....کیوکو تصمیم گرفت امشب رو با میساکی بگذرونه و درباره ی ادامه ی رابطشون با شوگا مشورت کنه
سوار ماشین شدن...کیوکو جاده های بزرگ نیویورک رو مقصدش قرار داد
و اینبار حتی سریعتر از جاده های کره شروع به حرکت کرد و میساکی باهیجان و خوشحالی همراه اهنگ میرقصید
................
میساکی:اولین باره اینقدر با کسی جز پدر و مادرم بهم خوش میگذره...مرسی
کیوکو:منم خیلی بهم خوشگذشت...فردا میبینمت
میساکی:میبینمت
میساکی وارد خونشون شد و کیوکو با سرعت زیادی حرکت کرد....مسیر رو در عرض ۱۰ دقیقه طی کرد و به خونه رسید
به سرعت پیاده شد و اجازه نمیداد اخماش باز بشه
با شدت در سالن رو باز کرد و با قدم های بلند به سمت اتاق شوگا میرفت
در اتاق رو زد و بعد ازینکه اجازه ی ورود گرفت وارد
شوگا:چیشده؟چرا همچین آشفته و عصبی ای؟
کیوکو:میساکی وکیله
خیلی سعی کرد بغض و لرزش صداش مشخص نباشه ولی موفق نشد...شوگا که ماجرا دستش اومد اروم گفت
شوگا:بیا بشین ببینم
کیوکو مطیعانه رفت و روی مبل نشست
شوگا:دوسش داری؟مطمئن باشم هوس نیست؟
کیوکو:مگه من دختر بازم؟تاحالا اینطور بودم که الان باشم؟
شوگا:تو زندگی هر اتفاقی میوفته....باید مطمئن بشم که این صرفا یک هوس نیست...به قلبت گوش کن و چیزی ک احساس میکنی رو بهم بگو
کیوکو باحالت آزاردهنده ای به فکر فرو رفت
اون حتی رو بازیگرا و خواننده ها هم کراش نمیزد...اما این دختر یجورایی براش متفاوت بود
الانکه بهش فک میکنه قلبش همینطور میتپه...نمیدونه چرا ولی خیلی جذبش شد
شاید بخاطر لبخندشه؟یا چشمای براقش؟شایدم طرز صحبت کردنش با کیوکو؟یا زیبایی خیره کننده اش؟ممکنه نوع نگاهش به کیوکو هم باشه؟
اه نمیدونه...فک کردن به میساکی به تنهایی باعث خوشحالیش میشه...میزاره مثل ی پسر بچه که براش اسباب بازی جدید خریدن ذوق کنه
میساکی اولین کسیه که با اینکه فقط یک روزه باهاش آشنا شده اینقدر جذبش شده
خب این یعنی چی؟عاشقش شده!؟جدی کیوکو عاشق شده؟
اون که به هیچ دختری چشم نداشت حتی تا حالا به داشتن دوست دختر هم فکر نکرده
اما میساکی براش فرق میکنه...
اون شیفته ی نگاهش ...محو لبخندش... و عاشق صداش شده
اون تک به تک جزئیات میساکی رو میپرسته
ولی تازه باهاش آشنا شده...این دختر چطور تونسته اینقدر زود دل کیوکو رو بدزده
۴.۴k
۰۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.