دوستداشتنت را هر روز پشت پنجره ی احساسم آبیاری میکنم، برگ
دوستداشتنت را هر روز پشت پنجره ی احساسم آبیاری میکنم، برگ های زردش را میگیرم و شکوفه های تازه اش را نوازش میکنم،و هر روز و هر ساعت و هر ثانیه بیم ان دارم که مبادا روزی خشک شود و از روی طاقچه ی دلم برداشته شود....
آخر مگر میشود گلِ دوستداشتن تو در دلم خشک شود؟
تو همیشه برایم دوستداشتنی ترین بی احساس دنیایی
آخر مگر میشود گلِ دوستداشتن تو در دلم خشک شود؟
تو همیشه برایم دوستداشتنی ترین بی احساس دنیایی
۳۰۷
۲۳ مهر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.