ا ت ویو
ات ویو
رفتم لباس پوشیدم اومدم بیرون میدونم کاره کی بوده فقط وایسا دستم بهت برسه
الی: سلام خواهری دیشب صدا ناله میومد از اتاق
ا.ت: خودم میدونم کاره تو عه پس ببند
الی: باشه بابا
جونگ کوک: تهیونگ یدیقه بیا کارت دارم
تهیونگ: یا خدا باشه اومدم
جونگ کوک ویو
رفتم تو اتاق که تهیونگم اومد
جونگ کوک: اولن من میدونم کار تو و الی بوده تو آبمیوه تحریک کننده ریختی دومن خیلی بیخود کردین که ریختی سومن با اینکاری که کردی منو بیشتر عاشق ا.ت کردی
تهیونگ: یع نفس بگیر الان میرم به همه میگم که تو عاشق ا.تی
جونگ کوک: جرعت داری بگو تا بکشمت
تهیونگ: باشه ولی تاحالا به این دقت کردی موقعی که میری پیش ا.ت
جونگ کوک: خب
تهیونگ: ا.ت دست و پاشو گم میکنه
جونگ کوک: خب که چی
تهیونگ: یعنی اونم ترو دوست داره اما نمیدونه چی شکلی بهت بگه دیگه.
جونگ کوک: اگر دوستم نداشت چی.
تهیونگ: از رفتارش معلومه که دوست داره
جونگ کوک: خب تو چی تو الی رو دوست داری.
تهیونگ: چه بگم دختر باحالیه بهش حس دارم
جونگ کوک: خب الان بریم از اتاق بیرون صبحونه بخوریم بعدا بهشون میگیم
تهیونگ اوکی
رفتم لباس پوشیدم اومدم بیرون میدونم کاره کی بوده فقط وایسا دستم بهت برسه
الی: سلام خواهری دیشب صدا ناله میومد از اتاق
ا.ت: خودم میدونم کاره تو عه پس ببند
الی: باشه بابا
جونگ کوک: تهیونگ یدیقه بیا کارت دارم
تهیونگ: یا خدا باشه اومدم
جونگ کوک ویو
رفتم تو اتاق که تهیونگم اومد
جونگ کوک: اولن من میدونم کار تو و الی بوده تو آبمیوه تحریک کننده ریختی دومن خیلی بیخود کردین که ریختی سومن با اینکاری که کردی منو بیشتر عاشق ا.ت کردی
تهیونگ: یع نفس بگیر الان میرم به همه میگم که تو عاشق ا.تی
جونگ کوک: جرعت داری بگو تا بکشمت
تهیونگ: باشه ولی تاحالا به این دقت کردی موقعی که میری پیش ا.ت
جونگ کوک: خب
تهیونگ: ا.ت دست و پاشو گم میکنه
جونگ کوک: خب که چی
تهیونگ: یعنی اونم ترو دوست داره اما نمیدونه چی شکلی بهت بگه دیگه.
جونگ کوک: اگر دوستم نداشت چی.
تهیونگ: از رفتارش معلومه که دوست داره
جونگ کوک: خب تو چی تو الی رو دوست داری.
تهیونگ: چه بگم دختر باحالیه بهش حس دارم
جونگ کوک: خب الان بریم از اتاق بیرون صبحونه بخوریم بعدا بهشون میگیم
تهیونگ اوکی
۲۰.۰k
۰۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.