صبح چشامو باز کردم

صبح چشامو باز کردم .
انگار حس و حال نداشتم و نیاز داشتم یکی بهم انرژی بده
حتی نیاز به کلی بغل داشتم که بشینم و های های گریه کنم .
امروز شماها برام انرژی خوب بفرستین .
ادما گاهی یهویی پرت میشن وسط خاطره های گذشته و دلشون میگیره .
من میون تمام خاطرات خوبم گم شدم و دلم برای همشون تنگِ 😭😭 اینجوری نیست که حال دلمون همیشه خوب باشه .

گاهی نمیدونی چرااااا
ولی میگیره
دیدگاه ها (۱)

کی میشه دوباره بریم بیرون و عکس بگیریم من که گالریمو روزی سه...

‌نمی گذرددلم از تو... در عجبم!اینگونه کهدوستت دارم... نه در ...

#خدامیدونید برای من باور به معنویات و دستی بالای دست انسان، ...

.در حیرت و شگفتی زندگی کنین!وقتی به یه جای جدید می‌ریم یا یه...

p..91ییبو خودشو جمع جور کرد میخواست به دنبال شن بره باید اون...

خون آشام عزیز (62)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط