عشق حاضر جواب منp39

بیا برو الال! مسخره! دستم میندازه!‬
‫- خودتو مسخره کن!‬
‫- باشه من رفتم خانوم کوچولو خوددانی بابای!‬
‫نه خدا جون باز داشت میرفت!‬
‫- واستا ... من میترسم!‬
‫این گوجه سبزم زد زیر خنده! مرض! شیطونه میگه برو خرخرشو بجو! شیطونه غلط میکنه میگه‬ ‫مگه من خون اشامم! از وقتی اومدم این خونه اصلا دختر بدی شدم دیگه اون دختر معصومو‬ ‫خانومه همیشه نیستم!‬
‫- برا چی میخندی؟‬
‫- میون خندش گفت:‬
‫- هیچی اخه اثباتت واسه این که بچه نیستی دلیل قانعه کننده ای بود!‬
‫- مسخره نکن تو خودتم تو این خونه نمیتونی تنها دووم بیاری!‬
‫اومد روبه روم واستاد و گفت:‬
‫- من یک سال کامل تو این خونه تنها زندگی میکردمم فسقلی!‬
‫- جدی؟ تو بچه کجایی انقد شجاعی؟‬
‫- شیطونه میگه بذارم برم درم روش قفل کنما!‬
‫چون به این گلابی اعتمادی نبود دهنمو قفل زدم!‬
‫جیمین- خب دیگه شوخی بسه من دیرم شده!‬
‫جوون؟‬
‫- شوخی؟! من شوخی نکردم!‬
‫اینبار جدی گفت:‬
‫- به من چه که تو میترسی من نمیتونم بخاطر تو بشینم تو خونه! این خیابون نگهبان داره ،‬ ‫امنیتش زیاده! لازم نیست بترسی!‬
‫میخواستم بگم نگهبانه ارواح خبیصم میتونه ببینه؟
‫یه دفعه به خودم اومدم دیدم رفته! واقعا اشکم داشت در میومد! من از تنهایی اونم تو شب خیلی‬ ‫میترسیدم!‬
‫رفتم سمت حیاط همه جا تاریک بود دیدم داره میره نمیدونم چی شد که یه دفعه با صدای بغض‬ ‫داری گفتم:‬
‫- جیمین لطفا بمون!‬
‫برگشت ... از چشام ترسو خوند! چون کلافه بهم نگاه کردو گفت:‬
‫- خب میگی چیکار کنم نمیتونم نرم!‬
‫پرو پرو گفتم:‬
‫- خب منم با خودت ببر!‬
‫ابروشو انداخت بالا و پوزخند زد و گفت:‬
‫- وقتی بهت میگم روت زیاده میگی نه!‬
‫یکم بهم نگاه کردو بعد جدی گفت:‬
‫- سریع حاظر شو دیر شده!‬
‫- واقعا؟!‬
‫- نه الکی! د بدو دیگه تا پشیمون نشدم!‬
‫خدا از اقایی کمت نکنه جمن شی! سریع رفتم تو تا حاضر شم .چون حدس میزدم مهمونی باشه یه پیرهن مشکی خیلی خشگل پوشیدم
موهامم ساده ریختم و یه پالتوی مشکی ببرداشتم
‫- من امادم!‬
‫نگام کرد! از برق چشاش فهمیدم که ... بعله! داشتیم از در خارج میشدیم که یه دفعه بهم گفت:‬
‫- راستی یه چیزی!‬
‫- چه چیزی؟‬
‫یکم مکث کردو گفت:‬
‫- چون دوستای من تو رو نمیشناسن و از شانس بده من تو امروز وباله منی و من مجبورم تو رو‬ ‫بهشون معرفی کنم ... باید بهشون بگم تو دوست دختر جدید منی!‬
‫جوون؟ من؟‬
دیدگاه ها (۱)

عشق حاضر جواب منp40

عشق حاضر جواب منp41

عشق حاضر جواب من p38

عشق حاضر جواب منp38

سناریو بی تی اس

𝐌𝐲 𝐝𝐚𝐝𝐝𝐲 🍷پارت : ۵ویو ا.تبا الارم گوشیم بیدار شدم رفتم دوش گ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط