چشمانم را باز میکنم و به اسمان مینگرم

چشمانم را باز میکنم و به اسمان مینگرم .............
اسمان هم رنگ خون را به خود گرفته است

اسمان نیز با زبان بیزبانی میگوید

شهداشرمنده ایم
دیدگاه ها (۱)

چه انتظار عجیبی...تو بین منتظران هم.عزیز من چه غریبیعجیب تر ...

آنها چفیه داشتند...... من چادر دارمآنان چفیه را خیس می کردند...

یابن الحسنموکول میکنم گله ی هجر را به بعد،امروز حال مادرتان ...

هفت چیز است که خدا از آنها نفرت دارد:۱-نگاه متکبرانه۲-زبان د...

🍁🧡#پاییز‌بهاریست‌ک‌عاشق‌شده‌است🧡🍁 یک روز سرانجام باتووداعی #...

#کتاب_بخوانیم روزی شیخ ابوسعید ابوالخیر به راهی گذشت که کـَن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط