گمان میکنی من دلتنگت نمیشوم
گمان میکنی من دلتنگت نمیشوم
فکرمیکنی من خاطراتت رافراموش
کردم یا چه میدانم دلسرد شده ام
نخیر عزیزمن اگر نمیدانی بدان که
اکثرشبهاکه دلتنگی امانم را میبرد میایم همینجا که جای اولین قرارمان بود همینکه نگاهم به خیابان میافتدبی اختیار چشمانم خیس میشود ...
منهم ادمم عزیرم احساس دارم انهم
احساسی که کمترکسی میتواندنظیرش را داشته باشد اما چه کنم که گاهی آدمهابرخلاف میلشان ناچارند از راهی بروندکه میدانندبیراهه است اماچاره دیگری ندارند...
فکرمیکنی من خاطراتت رافراموش
کردم یا چه میدانم دلسرد شده ام
نخیر عزیزمن اگر نمیدانی بدان که
اکثرشبهاکه دلتنگی امانم را میبرد میایم همینجا که جای اولین قرارمان بود همینکه نگاهم به خیابان میافتدبی اختیار چشمانم خیس میشود ...
منهم ادمم عزیرم احساس دارم انهم
احساسی که کمترکسی میتواندنظیرش را داشته باشد اما چه کنم که گاهی آدمهابرخلاف میلشان ناچارند از راهی بروندکه میدانندبیراهه است اماچاره دیگری ندارند...
۱.۸k
۱۴ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.