پارت دوم
گوجو: یه چیز دیگه از این به بعد هم تو خونه ی من زندگی میکنی
لارا : نیازی نیس من خودمم
گوجو(پرید وسط حرفش): نمیشه نمیزارم تو ازم دوز باشی از اون لحاظ تو دیگه بیبی منی
لارا: وسط حرفم نپر و اینجوری صدام نکن
گوجو: امروز برو وسایلت رو جمع کن خودم میام دنبالت و فکر فرار به ذهنت نیاد چون هرجا باشی پیدات میکنم
لارا : باشه کی دستمو ول میکنی تا برم
گوجو :البته فقط شمارتو بده و اینکه آدرس خونتو
لارا گوشیتو باز کن بده به من
گوجو:(گوشیشو داد به لارا هم شمارشو داد)
لارا: این شمارم هس بهت پیام میدم
گوجو:باش بای
لارا: ( رفتم و از اون پسره بدم میومد خیلی رو مخ بود رسیدم خونه ام من که از بچگی پدر و مادرم توی تصادف مردن و من زنده موندم تمام ثروتشان توی دست های منه اما کاش میتونستم بجای ثروت پدر و مادر داشته باشم اما نمیشه وسایلمو جمع کردم به دوستم آنی زنگ زدم
آنی: سلام دختر چطوری ؟
لارا: خوبم تو چی؟
آنی : منم خوبم کجایی ؟
لارا : خونم اما قراره جای دیگه برم
آنی : کجا ؟
لارا :بعدا بهت زنگ میزنم ( گوشیو قطع کردم )
لارا : نیازی نیس من خودمم
گوجو(پرید وسط حرفش): نمیشه نمیزارم تو ازم دوز باشی از اون لحاظ تو دیگه بیبی منی
لارا: وسط حرفم نپر و اینجوری صدام نکن
گوجو: امروز برو وسایلت رو جمع کن خودم میام دنبالت و فکر فرار به ذهنت نیاد چون هرجا باشی پیدات میکنم
لارا : باشه کی دستمو ول میکنی تا برم
گوجو :البته فقط شمارتو بده و اینکه آدرس خونتو
لارا گوشیتو باز کن بده به من
گوجو:(گوشیشو داد به لارا هم شمارشو داد)
لارا: این شمارم هس بهت پیام میدم
گوجو:باش بای
لارا: ( رفتم و از اون پسره بدم میومد خیلی رو مخ بود رسیدم خونه ام من که از بچگی پدر و مادرم توی تصادف مردن و من زنده موندم تمام ثروتشان توی دست های منه اما کاش میتونستم بجای ثروت پدر و مادر داشته باشم اما نمیشه وسایلمو جمع کردم به دوستم آنی زنگ زدم
آنی: سلام دختر چطوری ؟
لارا: خوبم تو چی؟
آنی : منم خوبم کجایی ؟
لارا : خونم اما قراره جای دیگه برم
آنی : کجا ؟
لارا :بعدا بهت زنگ میزنم ( گوشیو قطع کردم )
- ۹۴۷
- ۰۹ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط