Part57
#Part57
#یاشار
با رفتن نیلوفر به شاهرخ زنگ زدم :
- جونم آقا در خدمتم؟!
- آمار کیان پویانی و در بیار ببین کجاست با کیه .
- رو چشم آقا
- سریع فوریه .
۱۱- چشم .
بلافاصله به سهیل زنگ زدم :
- کجایی ؟
- بیمارستانم . چیشده ؟
- کیان که اینجا نیست .
- یعنی چی .
- بقول نیلوفر انگار دور دختر بازیشه
- میاد نترس ... این فقط اومده تورو ببینه
- باشه. من باید حواسم به اینجا باشه بچه ها رو خبر کن لوکیشن که فرستادم برن بیارنش
- باشه
- کی بود ؟
- بتوچه.
- باید بدونم تو مهمونی که اومدم کیا هستن
- نیلوفر. صاحب مهمونی نیلوفره همین دختره که تازه اینحا بود ...
با کیان میونه خوبی ندارم ولی خب قراره باهم همکاری کنیم ...
- ایرانیه خارج زندگی میکنه یا نه
- دو رگه اس . مامانش ایرانیه باباش انگلیسی
- اها ...
- الان میاد حواست باشه واسه من دردسر درست نکنی .
- باشه . من به اینجاها عادت ندارم میشه برم ؟
- خیر .
-
#یاشار
با رفتن نیلوفر به شاهرخ زنگ زدم :
- جونم آقا در خدمتم؟!
- آمار کیان پویانی و در بیار ببین کجاست با کیه .
- رو چشم آقا
- سریع فوریه .
۱۱- چشم .
بلافاصله به سهیل زنگ زدم :
- کجایی ؟
- بیمارستانم . چیشده ؟
- کیان که اینجا نیست .
- یعنی چی .
- بقول نیلوفر انگار دور دختر بازیشه
- میاد نترس ... این فقط اومده تورو ببینه
- باشه. من باید حواسم به اینجا باشه بچه ها رو خبر کن لوکیشن که فرستادم برن بیارنش
- باشه
- کی بود ؟
- بتوچه.
- باید بدونم تو مهمونی که اومدم کیا هستن
- نیلوفر. صاحب مهمونی نیلوفره همین دختره که تازه اینحا بود ...
با کیان میونه خوبی ندارم ولی خب قراره باهم همکاری کنیم ...
- ایرانیه خارج زندگی میکنه یا نه
- دو رگه اس . مامانش ایرانیه باباش انگلیسی
- اها ...
- الان میاد حواست باشه واسه من دردسر درست نکنی .
- باشه . من به اینجاها عادت ندارم میشه برم ؟
- خیر .
-
۱.۳k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.