دیدی یسری چیزا یهو تو دل آدم اتفاق میوفته!؟
دیدی یسری چیزا یهو تو دل آدم اتفاق میوفته!؟
مثلا یهو ته قلبت خالی میشه و انگار غم دنیا اومده رو دلت آوار شده!
وقتایی که میخندم و حالم خوبه ، بدون شک تهش گریه س ؛ یهو وسط قهقهه و شلوغ کاری چشم میدوزم به گلای رو فرش و بغض میرسه ته گلوم ، فکرمم که هزارجا پرسه میزنه ، اینجور وقتا بابا میگه : " باز بزش رفت کوه " و میخاد که حال و هوای یدونه دخترش و عوض کنه ، اما من غد و یه دنده تر از این حرفام که با یه شوخی ساده همچی و به حالت اول برگردونم ، نه! من انقد دیوونه م که سریع تغییر مکان میدم و اشکام سر باز میکنن
میدوام تو اتاقم و در گوشم سهیل پلی میکنم که اشکام با شدت بیشتری قل بخورن و تهش حالم بهم بخوره از سردرد و سرگیجه!
میدونی چرا؟
چون با خودم میگم شاید واست مهم بشم ؛ شاید مثل قبل نگرانم بشی و من و از این برزخ لنتی که وسطش گیر افتادم نجات بدی!
شاید اگه دو روز ازم خبری نباشه و وقتی بهم زنگ بزنی از بی حالی نتونم باهات حرف بزنم ، دلشوره بیوفته به جونت که نکنه دیگه من و نداشته باشی!
شاید اصلا بیای حرف بزنی باهام بگی توروخدا خوب شو ؛ بگی من لازمت دارم برای لحظه های خوبم ؛ برای اینکه دوستم داشته باشی و حواست به غمام باشه ؛ حتی برای اینکه آرومم کنی...
شاید اصلا اگه بفهمی قلبم این روزا چه دردی و تحمل میکنه و ممکنه ی روزی برسه که دیگه نتونه این درد و تحمل کنه ؛ بیشتر دوسم داشته باشی!
سهراب پاکزاد میگه :
میخام عاشق بشم یه بار مهم بشم برات
میخام قایق بشم شبایی که تر میشن چشات
من همونم که تا تهش میمونم
اگه غرقم بشم تورو به ساحل میرسونم :)!
منم همینطور!...
دلم میخاد بمیرم اما تورو غمگین یا حتی بی حوصله نبینم :)♡
#کاف_علیزاده
01/01/01
نمیدونم الان چمه و چرا دارم درد میکشم!
اما این اشکای مزاحم دارن میگن من یکیو میخام که مهدی ترابی بشه ؛ که مث علی به شونه هاش پناه ببرم!...
مثلا یهو ته قلبت خالی میشه و انگار غم دنیا اومده رو دلت آوار شده!
وقتایی که میخندم و حالم خوبه ، بدون شک تهش گریه س ؛ یهو وسط قهقهه و شلوغ کاری چشم میدوزم به گلای رو فرش و بغض میرسه ته گلوم ، فکرمم که هزارجا پرسه میزنه ، اینجور وقتا بابا میگه : " باز بزش رفت کوه " و میخاد که حال و هوای یدونه دخترش و عوض کنه ، اما من غد و یه دنده تر از این حرفام که با یه شوخی ساده همچی و به حالت اول برگردونم ، نه! من انقد دیوونه م که سریع تغییر مکان میدم و اشکام سر باز میکنن
میدوام تو اتاقم و در گوشم سهیل پلی میکنم که اشکام با شدت بیشتری قل بخورن و تهش حالم بهم بخوره از سردرد و سرگیجه!
میدونی چرا؟
چون با خودم میگم شاید واست مهم بشم ؛ شاید مثل قبل نگرانم بشی و من و از این برزخ لنتی که وسطش گیر افتادم نجات بدی!
شاید اگه دو روز ازم خبری نباشه و وقتی بهم زنگ بزنی از بی حالی نتونم باهات حرف بزنم ، دلشوره بیوفته به جونت که نکنه دیگه من و نداشته باشی!
شاید اصلا بیای حرف بزنی باهام بگی توروخدا خوب شو ؛ بگی من لازمت دارم برای لحظه های خوبم ؛ برای اینکه دوستم داشته باشی و حواست به غمام باشه ؛ حتی برای اینکه آرومم کنی...
شاید اصلا اگه بفهمی قلبم این روزا چه دردی و تحمل میکنه و ممکنه ی روزی برسه که دیگه نتونه این درد و تحمل کنه ؛ بیشتر دوسم داشته باشی!
سهراب پاکزاد میگه :
میخام عاشق بشم یه بار مهم بشم برات
میخام قایق بشم شبایی که تر میشن چشات
من همونم که تا تهش میمونم
اگه غرقم بشم تورو به ساحل میرسونم :)!
منم همینطور!...
دلم میخاد بمیرم اما تورو غمگین یا حتی بی حوصله نبینم :)♡
#کاف_علیزاده
01/01/01
نمیدونم الان چمه و چرا دارم درد میکشم!
اما این اشکای مزاحم دارن میگن من یکیو میخام که مهدی ترابی بشه ؛ که مث علی به شونه هاش پناه ببرم!...
۲۷.۶k
۲۹ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.