P2
P2
معلم اومد و گفت که که بریم سر کلاسمون .
رفتیم سر کلاس و خودمون رو معرفی کردیم و روی صندلی هایی که خالی بود منم رفتم کنار یک پسری که خیلی خوشگل بود بشینم برای همین «علامت پسره=اون وو ،»
. میشه اینجا بشینم
، اره حتما
وقتی نشستم به هانا و دوهی نگاه کردم که دیدم اوماهم کنار پسرا نشستن. وقتی که کلاس تموم شد رفتیم ببینیم نو کدوم اتاقم که بهمون گفتن تو خوابگاه دخترا جا نیست ولی توی خوابگاه پسرا یک اتاق بزرگ هست ولی چند تا پسر اونجام وای ما از ناچار قبول کردیم تا یک جا خالی بشه . وسایل هامون رو ورداشتیم که بریم توی خوابگاه پسرا وقتی رسیدیم توی راه رو یک عالمه پسره و همه زل زدن به ما
.تو خوابگاه دخترا جا نبود مجبور شدیم بیایم اینجا
سوار آسانسور شدیم که طبقه سوم اولین اتاق اتاق ما بود
معلم اومد و گفت که که بریم سر کلاسمون .
رفتیم سر کلاس و خودمون رو معرفی کردیم و روی صندلی هایی که خالی بود منم رفتم کنار یک پسری که خیلی خوشگل بود بشینم برای همین «علامت پسره=اون وو ،»
. میشه اینجا بشینم
، اره حتما
وقتی نشستم به هانا و دوهی نگاه کردم که دیدم اوماهم کنار پسرا نشستن. وقتی که کلاس تموم شد رفتیم ببینیم نو کدوم اتاقم که بهمون گفتن تو خوابگاه دخترا جا نیست ولی توی خوابگاه پسرا یک اتاق بزرگ هست ولی چند تا پسر اونجام وای ما از ناچار قبول کردیم تا یک جا خالی بشه . وسایل هامون رو ورداشتیم که بریم توی خوابگاه پسرا وقتی رسیدیم توی راه رو یک عالمه پسره و همه زل زدن به ما
.تو خوابگاه دخترا جا نبود مجبور شدیم بیایم اینجا
سوار آسانسور شدیم که طبقه سوم اولین اتاق اتاق ما بود
۲.۵k
۲۱ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.