وقتی آن عینک با قاب مشکی را به چشم میزنی
📸
وقتی آن عینکِ با قاب مشکی را به چشم میزنی
موهایت را از زیرِ شال بیرون میریزی
دستبند به دست میکنی
شلوارِ جین میپوشی
بند کفش هایت را پشتِ ساق پا میبندی
کیفِ سنتی کوچک را بر دوش میگذاری...
یا وقتی آستینِ مانتو را تا میزنی،
با دکمه ی مانتو بازی میکنی
آهسته و شمرده قدم برمیداری
وقتی که چند تار از موهایت،
از زیرِ شال بیرون می آید
به دستِ باد تکان میخورد
روی چشم هایت می آید
وقتی با دست کنارشان میزنی
سرت را تکان میدهی
لبخند میزنی...
دلم میخواهد آن روز،
هیچ مردی در خیابان نباشد
که تو را ببیند !!
#امیرمنصوری
نظرتون در مورد این متن و تصویر؟!!
👔 💎
وقتی آن عینکِ با قاب مشکی را به چشم میزنی
موهایت را از زیرِ شال بیرون میریزی
دستبند به دست میکنی
شلوارِ جین میپوشی
بند کفش هایت را پشتِ ساق پا میبندی
کیفِ سنتی کوچک را بر دوش میگذاری...
یا وقتی آستینِ مانتو را تا میزنی،
با دکمه ی مانتو بازی میکنی
آهسته و شمرده قدم برمیداری
وقتی که چند تار از موهایت،
از زیرِ شال بیرون می آید
به دستِ باد تکان میخورد
روی چشم هایت می آید
وقتی با دست کنارشان میزنی
سرت را تکان میدهی
لبخند میزنی...
دلم میخواهد آن روز،
هیچ مردی در خیابان نباشد
که تو را ببیند !!
#امیرمنصوری
نظرتون در مورد این متن و تصویر؟!!
👔 💎
- ۸۴۸
- ۱۷ بهمن ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط