وقتی مافیا بودو

وقتی مافیا بودو......



+نگران نباش من قبلاً تجربی می خوندم تمام کار اشو بلدم
خوب نیاز دادم به سه تا تخت... نداریم پس یا میریم تو اتاق من یا مجبورم همینجا کارتون رو اناجم بدم
_همینجا انجام بده
+اوکی


30مین بعد

خوب تموم شد

_ممنون می تونی بری بخوابی
+می تونم یه چیزی در گوشت بگم
_بگو
+.....
_هوفففف بیا
+میسییییییییییی
بلاخره گوشیمو ازش گرفتممممم
عاممممم لیا و هایون...
رفتم و یه سری به اتاق خدمه زدم خیلی آروم خوابیده بودن پتو رو بیشتر روشون کشیدم تا سرما نخورن و آروم رفتم بیرون
خوب حالا بریم تو اینستا یه زره بگردیم


بچه هااااا دیگه هیچی به ذهنم نمیرسه 😭😭😭


هول و هوش ساعت 2 بود که صدای قدم سه نفر اومد فهمیدم همه میخوان برن بخوابن و منم گوشیم رو کنار گزاشتم و زدم تن شارژ لباس خوابم رو پوشیدم و خوابیدم

بچه ها دیگه خوابید
راستی پون مدرسه می ریم شرط نداره و اینکه
بچه ها تم اتاق هانا صورتیه و عکس گوشیه هانا رو با اتاقش و اتاق جیمین رو هم می زارم
دیدگاه ها (۳)

اسلاید اول گوشی جیمیناسلاید دوم گوشی هانااسلاید سوم عکس عمار...

خوب بعضی هاتون گفتین که نیومد اسلایداسلاید آخر یه قسمت دیگه ...

وفتی مافیا بود و.... هایون> لیا~هانا+جیمین _ویو هانا فقط واس...

سالن تیر اندازی در وقتی مافیا بودو...

رز وحشی پارت ۷ات...هیچ وقت یادم نمیره روز یکشنبه بود منو هان...

سنگدلچپتر * 22 *رفتم توی اتاقم،تمام کمدم رو زیر و رو کردم تا...

ترسناک ترین خاطره ی من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط