وقتی دنبالمه و بهم تجاوز میکنه بعد بم میگه دوسم داره؛)
وقتی دنبالمه و بهم تجاوز میکنه بعد بم میگه دوسم داره؛) پارت:⁴
________________________________________
٪ میخواستم ... میخواستم که
@ عِ لکنت نمیخواد که ... بابات صحبت کردم تهیونگ میخواد باهات ازدواج کنه و باباتم موافقت کرده ... مامانتم از همون اول دوست داشته شما باهم باشید و یه ماه بعد تا اینکه بابات از عربستان برگرده همه چیز رو آماده میکنیم برای ازدواجتون
+ چییییییییی ... از همون اول اومدن به اینجا اشتباه بود ... پاشدم گفتم ... ولی ... ببخشید خاله ولی من نمیخوام ... بدو بدو رفتم سمت ماشین پورشم و اجازه ورود ندادن و از ماشین پیاده شدم و یه مشت زدم تو صورت بادیگارد و زدمش کنار و فرار کردم ...
یه ماشین تاکسی بود یه مرد مسن و متمعن بود ... آقا لطفا سریع برید...
≈ دخترم اینجوری نمیشه که
+ آقا لطفا ... سریع تر برید خواهش میکنم ... رسیدم کرایه رو بهش دادم حرکت کرد و رفت اوفففففف تهیونگگگگ پشت بود ... رفتم توی پاساژ روبه روم و رفتم توی یکی از مغازه ها یه هودی پشمالو سفید با یه شلوار لی مامفیت سرمه ای که روی زانوش یکوچولو پاره بود و یه بوت مشکی با یه کلاه و ماسک مشکی ...
________________________________________
+این ... این اینجا چیکار میکنه ... هوفففف بدو بدو دویدم که منو دید ... برو برو اونور اقا
& به به چه جیگری
_ ماشینو جلوش پارک کردم
+ گیج یه چشمم به تهیونگ و یکی دیگه به مرده ...
.
.
.
.
.
لایک؟ ... کامنت ؟
________________________________________
٪ میخواستم ... میخواستم که
@ عِ لکنت نمیخواد که ... بابات صحبت کردم تهیونگ میخواد باهات ازدواج کنه و باباتم موافقت کرده ... مامانتم از همون اول دوست داشته شما باهم باشید و یه ماه بعد تا اینکه بابات از عربستان برگرده همه چیز رو آماده میکنیم برای ازدواجتون
+ چییییییییی ... از همون اول اومدن به اینجا اشتباه بود ... پاشدم گفتم ... ولی ... ببخشید خاله ولی من نمیخوام ... بدو بدو رفتم سمت ماشین پورشم و اجازه ورود ندادن و از ماشین پیاده شدم و یه مشت زدم تو صورت بادیگارد و زدمش کنار و فرار کردم ...
یه ماشین تاکسی بود یه مرد مسن و متمعن بود ... آقا لطفا سریع برید...
≈ دخترم اینجوری نمیشه که
+ آقا لطفا ... سریع تر برید خواهش میکنم ... رسیدم کرایه رو بهش دادم حرکت کرد و رفت اوفففففف تهیونگگگگ پشت بود ... رفتم توی پاساژ روبه روم و رفتم توی یکی از مغازه ها یه هودی پشمالو سفید با یه شلوار لی مامفیت سرمه ای که روی زانوش یکوچولو پاره بود و یه بوت مشکی با یه کلاه و ماسک مشکی ...
________________________________________
+این ... این اینجا چیکار میکنه ... هوفففف بدو بدو دویدم که منو دید ... برو برو اونور اقا
& به به چه جیگری
_ ماشینو جلوش پارک کردم
+ گیج یه چشمم به تهیونگ و یکی دیگه به مرده ...
.
.
.
.
.
لایک؟ ... کامنت ؟
۳.۸k
۰۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.