سادیسمی p8
سادیسمی p8
علامت ها
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
یونگی ~ سانسورچی *
ویو کوک
خیلی وقته که یونا نیومده پایین.....باید برم بالا و ببینم چی شده.... از پله ها رفتم بالا و در زدم......
-یونا میتونم بیام تو؟
+عامم نه.... الان تو وضعیت خوبی نیستم....
میدونم داره دروغ میگه
-خب اجوما ها گفتن غذا آمادست بیا بریم بخوریم
+نه ممنون گشنمه نیست
نمیشه که.... من که چیزی ندیدم... چرا اینجوری میکنه..... دیگه بسه.. عصبی شدم و رفتم تو.... رو تخت دراز کشیده بود و حتی وضعیت خوب هم داشت
...
-میدونستم داری دورغ میگی
+چرا بدون اجازه اومدی تو؟
-اجازه وارد شدن به اتاق زنم و ندارم؟
+تو که منو زنت حساب نمی کردی.. چیشد؟
عصبانی شدم.... رد تخت دراز کشیدم و روش خیمه زدم و دستاش و به ی دستم بالای سرش قفل کردم.... تو دو سانتی صورتش بودم
ویو یونا
بعد حرفم اخماش رفت تو هم و که یهو اومد جلو روم خیمه زدو دست هامو بالا سرم قفل کرد... تغریبا تو دو سانتی متری صورتم بود....که قلبم شروع کرد به تلمبه زدن.... طوری سینـ*ـم تکون میخورد و صداش میومد.....از خجالت لپام قرمز شد...
-از من خوشت میاد؟
+ایگوووو چرا باید ازت خوشم بیاد ها؟
که صدای قلبم بلند تر شد
-چشمات... لپات..... و قلبت اینو نمیگن
خب الان که چی؟ها؟ که چی؟ مثلا الان من بگم آره رفتارت....حرکاتت...حرفت... نگاهت عوض میشه؟ هه... معلومه که...
که حرفم نصفه موند و لبـ*اش و رو لبـ*ام گذاشت... همراهی نکردم و اون همین جور ادامه میداد که با یکی از دستاش کمرم را لمس میکرد....
.....ادامه دارد....
یاح یاح یاح خماریییییی
آهم آهم مایل به خماری؟😁
بای تا فردا شب ❤️🍷
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
علامت ها
یونا + کوک - راوی *
اجوما ها یا بادیگارد ها <
یونگی ~ سانسورچی *
ویو کوک
خیلی وقته که یونا نیومده پایین.....باید برم بالا و ببینم چی شده.... از پله ها رفتم بالا و در زدم......
-یونا میتونم بیام تو؟
+عامم نه.... الان تو وضعیت خوبی نیستم....
میدونم داره دروغ میگه
-خب اجوما ها گفتن غذا آمادست بیا بریم بخوریم
+نه ممنون گشنمه نیست
نمیشه که.... من که چیزی ندیدم... چرا اینجوری میکنه..... دیگه بسه.. عصبی شدم و رفتم تو.... رو تخت دراز کشیده بود و حتی وضعیت خوب هم داشت
...
-میدونستم داری دورغ میگی
+چرا بدون اجازه اومدی تو؟
-اجازه وارد شدن به اتاق زنم و ندارم؟
+تو که منو زنت حساب نمی کردی.. چیشد؟
عصبانی شدم.... رد تخت دراز کشیدم و روش خیمه زدم و دستاش و به ی دستم بالای سرش قفل کردم.... تو دو سانتی صورتش بودم
ویو یونا
بعد حرفم اخماش رفت تو هم و که یهو اومد جلو روم خیمه زدو دست هامو بالا سرم قفل کرد... تغریبا تو دو سانتی متری صورتم بود....که قلبم شروع کرد به تلمبه زدن.... طوری سینـ*ـم تکون میخورد و صداش میومد.....از خجالت لپام قرمز شد...
-از من خوشت میاد؟
+ایگوووو چرا باید ازت خوشم بیاد ها؟
که صدای قلبم بلند تر شد
-چشمات... لپات..... و قلبت اینو نمیگن
خب الان که چی؟ها؟ که چی؟ مثلا الان من بگم آره رفتارت....حرکاتت...حرفت... نگاهت عوض میشه؟ هه... معلومه که...
که حرفم نصفه موند و لبـ*اش و رو لبـ*ام گذاشت... همراهی نکردم و اون همین جور ادامه میداد که با یکی از دستاش کمرم را لمس میکرد....
.....ادامه دارد....
یاح یاح یاح خماریییییی
آهم آهم مایل به خماری؟😁
بای تا فردا شب ❤️🍷
#Company #blackpink #BTS #بلک_پینک #بی_تی_اس #لیسا #جنی #رزی #جیسو #تهیونگ #مین_یونگی #شوگا #نامجون #جین #جونگ_کوک #وی #thv #jk #rm#min_uongi #jin #jimin #جیمین #جیهوپ #جی_هوپ #j_hope #army #آرمی #ایدل #کمپانی #blink #بلینک
۱۸.۸k
۱۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.