پارت چهاردهمم
پارت چهاردهمم
شب ساعت ۱۲:۴۰ دقیقهه**
اوووف چیکارکنم خدایااا اگه نرم پیشش مطمعنم خودش میاد اتاقم اونموقعه که رسما کارم تمومعهه ... ولی اخه مگه میخاد چیکار کنه گف تنبهیت میکنم. منظورش چیه من که بچه نیستممم ... ایششش دارم دیوونه میشمم .. خیلی خب نفس عمیق هیچ اتفاقی نمیوفته آروم باششش !!
با قدمایی لرزون سمت اتاقش قدم برداشتم چن دقیقه موندم دم در و خاستم دستمو بلند کنم تا در رو بزنم در باز شد انگار میدونست پشت درمم ...
تهیونگ: به به ببین کی اینجاستت پرنسس همه خوبه ۸ دقیقه زودتر اومدی برای تنبیه شدنت ..
مینا: ببین من میخام بگم ک بچه نیستم که میخای تنبهیم کنی پس چی میخای بگو و برم بخابمم ..
تهیونگ: نچ .. فک نکنم تا صبح بخابی پرنسس جیهوپ ..(دست مینا رو میگیره و میکشه داخل و درم قفل میکنهه..)
مینا : یاااا چیکار میکنیی؟!
تهیونگ: هیششش داد نزن... درسته صدات اصلا بیرون نمیره ولی خوب من سر درد دارمم ... شلوارتو در بیاررر
مینا: چ ...چی؟! (رنگش پرید)
تهیونگ: نشنیدی میگم شلوارتو در بیار اگ در نیاری خودم درش میارمم
مینا : تهیونگ لطف.. ( گریع)
تهیونگ: درش میاری یا دربیارمم (وات😐)
شب ساعت ۱۲:۴۰ دقیقهه**
اوووف چیکارکنم خدایااا اگه نرم پیشش مطمعنم خودش میاد اتاقم اونموقعه که رسما کارم تمومعهه ... ولی اخه مگه میخاد چیکار کنه گف تنبهیت میکنم. منظورش چیه من که بچه نیستممم ... ایششش دارم دیوونه میشمم .. خیلی خب نفس عمیق هیچ اتفاقی نمیوفته آروم باششش !!
با قدمایی لرزون سمت اتاقش قدم برداشتم چن دقیقه موندم دم در و خاستم دستمو بلند کنم تا در رو بزنم در باز شد انگار میدونست پشت درمم ...
تهیونگ: به به ببین کی اینجاستت پرنسس همه خوبه ۸ دقیقه زودتر اومدی برای تنبیه شدنت ..
مینا: ببین من میخام بگم ک بچه نیستم که میخای تنبهیم کنی پس چی میخای بگو و برم بخابمم ..
تهیونگ: نچ .. فک نکنم تا صبح بخابی پرنسس جیهوپ ..(دست مینا رو میگیره و میکشه داخل و درم قفل میکنهه..)
مینا : یاااا چیکار میکنیی؟!
تهیونگ: هیششش داد نزن... درسته صدات اصلا بیرون نمیره ولی خوب من سر درد دارمم ... شلوارتو در بیاررر
مینا: چ ...چی؟! (رنگش پرید)
تهیونگ: نشنیدی میگم شلوارتو در بیار اگ در نیاری خودم درش میارمم
مینا : تهیونگ لطف.. ( گریع)
تهیونگ: درش میاری یا دربیارمم (وات😐)
۸.۳k
۲۹ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.