عشق مافیایی
#عشق_مافیایی
ویو ا.ت
داشتم دیوونه میشدم دیرم شده بود
کوک: ا.ت امروز نرو مدرسه
ا.ت: ولی..
کوک: ولی نداره
ا.ت: باشه بابا
کوک: خوبه بیا بریم غذا بخوریم
ا.ت: اوک من میرم لباسم رو عوض کنم
کوک: باشه برو
رفتم تو اتاق لباس راحتیم رو پوشیدم( عکس لباس رو میزارم) و رفتم پیش کوک و غذا خوردیم
کوک: ا.ت میای امشب بریم بار
ا.ت: ولی من لباس ندارم
کوک: اوم چهار کمد لباس برای عممه؟؟
ا،ت: اوهوم
کوک: باشه لباس بپوش بریم بیرون بخریم
ا.ت باشه
رفتم ی لباس پوشیدم( عکسشو میزارم) و رفتم پیش کوک
ا،ت: کوک من آمادم
کوک: باشه بریم
رفتیم تو ماشین و آهنگ گوش دادیم
رسیدیم من ی لباس خیلی باز انتخاب کردم
کوک: ا.ت اگر این لباس رو میخوای نباید تو بار از پیش من جم بخوری اوکی؟؟
ا.ت: اوکی
لباس رو خریدیم رفتیم خونه و استراحت کردیم بار ساعت ۷ بود
(ساعت ۶:۳۰)
از اونجایی ک تا بار ۲۰ دقیقه راه بود ساعت شیش و نیم راه افتادیم
کوک ویو
ا.ت لباسی ک براش خریدم رو پوشید خیلی بهش میومد محوش شده بودم تا اینکه....
ادامه دارد.........
ویو ا.ت
داشتم دیوونه میشدم دیرم شده بود
کوک: ا.ت امروز نرو مدرسه
ا.ت: ولی..
کوک: ولی نداره
ا.ت: باشه بابا
کوک: خوبه بیا بریم غذا بخوریم
ا.ت: اوک من میرم لباسم رو عوض کنم
کوک: باشه برو
رفتم تو اتاق لباس راحتیم رو پوشیدم( عکس لباس رو میزارم) و رفتم پیش کوک و غذا خوردیم
کوک: ا.ت میای امشب بریم بار
ا.ت: ولی من لباس ندارم
کوک: اوم چهار کمد لباس برای عممه؟؟
ا،ت: اوهوم
کوک: باشه لباس بپوش بریم بیرون بخریم
ا.ت باشه
رفتم ی لباس پوشیدم( عکسشو میزارم) و رفتم پیش کوک
ا،ت: کوک من آمادم
کوک: باشه بریم
رفتیم تو ماشین و آهنگ گوش دادیم
رسیدیم من ی لباس خیلی باز انتخاب کردم
کوک: ا.ت اگر این لباس رو میخوای نباید تو بار از پیش من جم بخوری اوکی؟؟
ا.ت: اوکی
لباس رو خریدیم رفتیم خونه و استراحت کردیم بار ساعت ۷ بود
(ساعت ۶:۳۰)
از اونجایی ک تا بار ۲۰ دقیقه راه بود ساعت شیش و نیم راه افتادیم
کوک ویو
ا.ت لباسی ک براش خریدم رو پوشید خیلی بهش میومد محوش شده بودم تا اینکه....
ادامه دارد.........
۱۲.۱k
۲۰ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.