مو به مو بسته آن زلف گره گیر شدم

مو به مو بستهٔ آن زلف گره گیر شدم
آخر از فیض جنون قابل زنجیر شدم

کاش ابروی کجش بنگری از دیدهٔ راست
تا بدانی که چرا کشتهٔ شمشیر شدم

#فروغی_بسطامی
دیدگاه ها (۱)

دلَم هزار گره داشت همچو رشتهِ سَحرز سِحر چشم خوشَت آن همه گر...

زهی صُبحی که او آید نِشیند بر سرِ بالینتو چشم از خواب بگشایی...

صدا کن مراصدای تو خوب استصدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی استکه ...

دانی از زندگی چه می خواهم؟من، تو باشمتو پای تا سر توزندگی گر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط