خواستم برایت شعری بنویسم
خواستم برایت شعری بنویسم
آمدی و کنارم نشستی
موهایت را باز کردی
موهایت ریخت روی دفترم
خواستم ادامه دهم
دیدم لب هایت بوی بوسه گرفته
و دکمه های پیراهنم دارند برای بوسیدن
سرانگشتانت بی تابی می کنند
خواستم...
دیدم فایده ای ندارد!
دفترم را کنار گذاشتم
این شعر
هیچ وقت مجوز نمی گرفت
محسن_حسینخانی
آمدی و کنارم نشستی
موهایت را باز کردی
موهایت ریخت روی دفترم
خواستم ادامه دهم
دیدم لب هایت بوی بوسه گرفته
و دکمه های پیراهنم دارند برای بوسیدن
سرانگشتانت بی تابی می کنند
خواستم...
دیدم فایده ای ندارد!
دفترم را کنار گذاشتم
این شعر
هیچ وقت مجوز نمی گرفت
محسن_حسینخانی
- ۱۱.۶k
- ۲۲ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط