مادربزرگ

مادربزرگ
حواسش به شمعدانی‌ها بود.
گاه حتی همین که چرخی می‌زد
کنار حوض نگاهشان می‌کرد،
کافی بود
برای قد کشیدنشان!
بعدها فهمیدم
عشق
مراقبت می‌خواهد...
چیزی مثل زمزمه‌ اینکه
حواست به من باشد...
دیدگاه ها (۷)

از آسمون سنگ بیاد حتی اگه جنگ بشهدل من تورو میخواد... ♥ ️

به هر فصلی غمی،😔 هر صفحه ای، #انبوه_اندوهی، #وطن جان!خسته ام...

و تو آنروز که رفتی آتشی تلخ میان دل من شعله کشید روی زیبای ت...

خواستم برایت شعری بنویسم آمدی و کنارم نشستیموهایت را باز کرد...

عشق واقعی یعنی کنار هم ماندن، نه فرار کردن»یک لحظه حواس‌پرتی...

عشق ؟! نه من از عشق متنفر شدم عشق من رو نابود کرد من خاکستر ...

یه حوض گرد قشنگ آبی رنگ وسط حیاط داشتیم که از هر فرصتی استفا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط