فیک پرستار بچه پارت1
فیک پرستار بچه پارت1
سلام ا,ت هستم20سالمه من بچه ها رو دوست دارم
اززبان ا,ت
امروز قراره برم به خونه ی دویت های بابام اونا یه دختر کوچولو دارن وقتی رفتم اونجا مامان بابا دختر اومدنو گفتن ما بیرون کار داریم من هم رفتم کنار دختره گفتم بردار یا خواهر داری گفت اره یه برادر دارم جیمین اون الان بیرونه یه کم دیگه میاد همونجور با دختره بازی میکردم که برادر دختره اومد منو نگاه میکرد که یهودیدم رفت بعد چند دقیقه صدام کرد رفتم ببینم چی میگه همین که درو باز کردم منو چسبوند به دیوار
از زبان ا,ت
من باید برم
&کجا حلا باهات کا دارم
از ایجا به بعد مثبت 18 هه اگه میخوان بخونید
از زبان ا,ت
لباشو گذاشت رو لبام وحشیانه مک میزدانداختم روتختش لبایا مونو در اورد کرد توم بعداز یه ربع در اورد
از زبان ا,ت
بدون هیچ حرفی لبایامو پوشیدم رفتم بیرون رفتم به به خونه
بابای
سلام ا,ت هستم20سالمه من بچه ها رو دوست دارم
اززبان ا,ت
امروز قراره برم به خونه ی دویت های بابام اونا یه دختر کوچولو دارن وقتی رفتم اونجا مامان بابا دختر اومدنو گفتن ما بیرون کار داریم من هم رفتم کنار دختره گفتم بردار یا خواهر داری گفت اره یه برادر دارم جیمین اون الان بیرونه یه کم دیگه میاد همونجور با دختره بازی میکردم که برادر دختره اومد منو نگاه میکرد که یهودیدم رفت بعد چند دقیقه صدام کرد رفتم ببینم چی میگه همین که درو باز کردم منو چسبوند به دیوار
از زبان ا,ت
من باید برم
&کجا حلا باهات کا دارم
از ایجا به بعد مثبت 18 هه اگه میخوان بخونید
از زبان ا,ت
لباشو گذاشت رو لبام وحشیانه مک میزدانداختم روتختش لبایا مونو در اورد کرد توم بعداز یه ربع در اورد
از زبان ا,ت
بدون هیچ حرفی لبایامو پوشیدم رفتم بیرون رفتم به به خونه
بابای
۱۴۶.۵k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.