مردی دوست داشتنی ولی نداشتنی p4

هوپی: گفتم بیب
ات:.............
که یکدفعه منو پرت کرد رو مبل و رو خیمه زد و لبمو گاز میگرفت و میخورد ولی من همراهیش نکردم که گفت:
هوپی: نگاه کن داخی خونه ی من 3 تا قانون وجود داره
ات: چ چ چ چیه؟(با لحنی لرزون)

هوپی: 1 باید منو ددی صدا کنی اگه نکنی 5 راند اضاف میشه 2 جیغ نمیزنی فقط اه میکشی و 3 همراهی میکنی اگه نکنی 10 راند اضاف میشه
ات: چه چه چه راندی
هوپی: الان خودت میبینی
منو برای یه استایل بغل کرد و منو برد تو اتاقش که منو خوابوند رو تخت و لبمو وحشیانه میبوسید انگار تشنه ی لبام بود که لباسمو جررر داد و سوتینمو در اورد و یکیشو میخورد و با اون یکی بازی میکرد و همینطور لباسشم در میاورد که شلوارم رو در اورد و دیکه بزرگش رو کرد توم و اروم اروم تلنبه میزد ولی من خیلی درد داشتم و به رو نمیوردم که گفتم
ات: جیهوپ بسه
هوپی: تو الان منو چی صدا زدی
که زربه هاش بیشتر شد گفتم ددی ددی بسه ترو خدا
گفت وقتی منو با این بدنت تحریک میکنی باید اقبتشو هم بدونی که یهو ات بیهوشش شد ترسیدم و ازش کشیدم بیرون و رفتم وانو پر اب کردم و ات. گذاشتم داخلش



این پارت واقعی نیست فقط یک تصوره 😁😁بای بای الان واستون میزارم❣️