عشقجنایت

#عشق_جنایت 🔪
پارت 26

(معمونی تموم شد و همه مهمونا رفتن)

تهیونگ:بیبی

یِنا(سکوت)

تهیونگ:نمیخوای جواب بدی؟

یِنا:جونم ددی؟

تهیونگ:مگه نگفتی فقدر تو رابطه بهم میگی ددی؟

یِنا:شاید الان دلم یه رابطه خشن بخواد؟

(تهیونگ یِنا رو بغل میکنه و می بردش سمت اتاق)

ویو تو اتاق:

تهیونگ:داشتی میگفتی بیبی

یِنا: گفتم شاید دلم الان یه رابطه خشن بخواد ددی جونم.(با شیطنت و یکم خجالت )

و بسم الله الرحمن الرحیم 😂..........

ویو صبح:

جینو :با صدای بچه ها بیدار شدم با عصبانیت رفتم پایین و ..

جینو: چه خبرتونه چرا اینقدر سرو صدا میکنین (با عصبانیت )

میا: چشمم روشن کبودی لبت چی میگه( با خنده)

جینو : با حرف میا یاد دیشب افتادم گونه ام گل انداخته بود که یهو با جونگکوک چشم تو چشم شدم و دیدم داره اروم اروم میخنده
خودم رو جمع و جور کردم و .

جینو: هیچی دیشب حواسم نبود لبمو گاز گرفتم (با خجالت )

لیا :ماهم باور کردیم

جینو:تو یکی ببند دهنت رو (با عصبانیت )

لیا: باشه بابا بیا مارو بخور

جونگکوک: بسه دیگه بیا بشین صبحانه بخور

ینا/تهیونگ:اووووو ( با خنده )

جینو : کوفت بخورم اینو گفتم و رفتم بالا توی اتاقم

میا : حالا باید نازش رو هم بکشیم من میرم بیارمش
رفتم بالا دیدم رو تخت نشسته و..

میا: چته میبینم که داری عاشقش میکنی جینو خانم

جینو : خیلی لبم ضایع بود ؟

میا: خیلی نه ولی مشخصه اینا مهم نیست مهم اینکه نقشه درست پیش بره .
حالا بیا بریم صبحانه بخوریم ، جینو آماده شد و رفتیم پایین و ....

ادامه دارد:-)
دیدگاه ها (۰)

#عشق _ جنایت 🔪پارت27میا: رفتیم پایین  تا صبحانه بخوریم ینا :...

#عشق_جنایت 🔪پارت28جیمین:بعله با گلی که کاشتینلیا:هیششش چیزی ...

#عشق_جنایت 🔪پارت25شوگا:(سکوت)یِنا:همه داشتن می‌رقصیدن که دیج...

#عشق_جنایت 🔪پارت24جینو:رفتم سمت اتاقم تا رژم رو تمدید کنم......

#عشق_جنایت 🔪پارت49جینو/یِنا:امشب ترجیح میدیم پیش هم بخوابیم(...

#عشق_جنایت 🔪پارت47شوگا : wow چه خانم زیبایی( روبه میا) تهیون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط