لبه ی پشت بام
لبه ی پشت بام
پاهای آویزان
_چته ؟ تو فکری؟
بعد از پکی سنگین به سیگار
+کاش میشد آدم چشماشو ببنده چند سال دیگه رو ببینه چی میشه...
نگاه خیره به ماه
_فکر کن چند سال پیش چشماتو میبستی الانتو میدیدی...چیکار میکردی؟
بعد از پکی سنگین تر به سیگار
+وابستش نمیشدم!
تعویض امتدادِ نگاهِ خیره از ماه به پنجره ی اتاق خواب خانه ی مقابل که زنی پرده ی اتاق را میکشد!
_خب حالا فکر کن قبل از اینکه به دنیا بیای بیست سالِ اول زندگیتو نشونت میدادن...اونوقت چیکار میکردی؟
همراه با چمباتمه زدن!
+تصمیم میگرفتم بدنیا نیام
تعویض امتداد نگاهِ خیره از پنجره ی اتاق خوابِ خانه ی روبه رویی به بیست متر فاصله از لبه ی پشت بام تا کف زمین
_چرا؟
چمباتمه زدن همراه با انداختن سر به سمت پایین
+نمیتونم وابستش نشم...حتی اگه پایانشم میدونستم نمیتونستم...
ترجیحا بدنیا نیام !
پاهای آویزان
_چته ؟ تو فکری؟
بعد از پکی سنگین به سیگار
+کاش میشد آدم چشماشو ببنده چند سال دیگه رو ببینه چی میشه...
نگاه خیره به ماه
_فکر کن چند سال پیش چشماتو میبستی الانتو میدیدی...چیکار میکردی؟
بعد از پکی سنگین تر به سیگار
+وابستش نمیشدم!
تعویض امتدادِ نگاهِ خیره از ماه به پنجره ی اتاق خواب خانه ی مقابل که زنی پرده ی اتاق را میکشد!
_خب حالا فکر کن قبل از اینکه به دنیا بیای بیست سالِ اول زندگیتو نشونت میدادن...اونوقت چیکار میکردی؟
همراه با چمباتمه زدن!
+تصمیم میگرفتم بدنیا نیام
تعویض امتداد نگاهِ خیره از پنجره ی اتاق خوابِ خانه ی روبه رویی به بیست متر فاصله از لبه ی پشت بام تا کف زمین
_چرا؟
چمباتمه زدن همراه با انداختن سر به سمت پایین
+نمیتونم وابستش نشم...حتی اگه پایانشم میدونستم نمیتونستم...
ترجیحا بدنیا نیام !
۸۳
۳۰ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.