نفرین به زندگی! به همین روزهای سرد
نفرین به زندگی! به همین روزهای سرد
این روزهای سردِ تهی از نبرد و مرد
حسِ پرنده بودنم از دست رفته است
من ماندم و همین قفس و میله های سرد
کو خاطراتِ آبی ام؟ آن لحظه های سبز
هر یک بدل شدند به یک اضطرابِ زرد
بی اتفاق می گذرند از کنارِ من
این روزهایِ بیهوده ی سرد و هرزه گرد
سهیل محمودی
این روزهای سردِ تهی از نبرد و مرد
حسِ پرنده بودنم از دست رفته است
من ماندم و همین قفس و میله های سرد
کو خاطراتِ آبی ام؟ آن لحظه های سبز
هر یک بدل شدند به یک اضطرابِ زرد
بی اتفاق می گذرند از کنارِ من
این روزهایِ بیهوده ی سرد و هرزه گرد
سهیل محمودی
۲۵۸
۲۳ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.