خدا رادیدم قوز کرده

خدا رادیدم قوز کرده
با پالتو مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط
از کنار سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم
آمد،آواز که خواند تازه فهمیدم
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام

پ.ن:این روزها چقدر ندارمت...
#دلتنگتم_حضرت_پدر
دیدگاه ها (۴)

ﺁﻧﺎﻥ ڪہ بہ ﺳﻮے ﺣَﺮﻡ ﺩﻭسٺ ﺭﻭﺍﻧﻨﺪﭘﯿﻐﺎﻡِ ﺩﻝ خستہ ے ﻣﺎﺭﺍ ﺑﺮﺳﺎﻧﻨ...

فراق کرببلایت خودش مرا کشتهبه روی کشته نباید که ذوالفقار کشی...

#سلام_حضرت_ارباب✋ #سلام_حضرت_عشق❤ #صبح‌گاهان ڪه خیالٺ بہ سرم...

مانده ام در انزوا...در پستوی اتاقی نیمه روشن ,و با قلمی که ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط