سه پارتی
سه پارتی
وقتی معلمت ومپایر و مافیا بود...
۲/۳
________
وارد مدرسه شد نسبت به امروز حس عجیبی داشت ...لباس هایش رو مرتب کرد و وارد کلاس شد که با استاد کیم مواجه شد ...نگاهی به ساعتش انداخت
ات:استاد...دیر نکردم ...
_نه برو بشین
کنار جیهوپ نشست و آروم در گوشش زمزمه کرد
ات:چرا آنقدر زود اومده؟!
@نمیدونم خودمم تعجب کردم وقتی تو کلاس دیدمش
با صدای تهیونگ برگشت
_جانگ ا.ت بهتر نیست اینور رو نگاه کنی ؟!
ات:بله ببخشید
تهیونگ شروع کرد به درس دادن...
بچه ها همه ساکت بودند و فقط به درس گوش میکردند ...
ا.ت که موهاش روی مخش بود کش مو رو توی دستش گرفت و شروع کرد به بستن موهاش تا بلکه از دور گردنش بره کنار ...موهاش رو تو بالاترین حالت ممکن میبست همون موقع تهیونگ برگشت که از بچه ها سوال بپرسه....با دیدن ا.ت که داره موهاش رو میبنده تعجب کرد ...گردن سفیدش دوباره نمایان شد... نمیدونست اما انگار روی گردن حساسیت داشت که آنقدر سریع واکنش نشان میداد ...ماژیک از دستش افتاد خودش روی صندلی نشست و سرش رو روی میز گذاشت ...هرکاری میکرد ایندفعه نمیتونست جلوی خودش رو بگیره...همش گردن ا.ت جلو صورتش نمایان میشد ...از جاش بلند شد و سمت در رفت
_جانگ ا.ت بیا بیرون کارت دارم
ا.ت با تعجب بلند شد و سمت در رفت و از کلاس خارج شد ...
ات:بله استاد کاری داشتید ؟!
تهیونگ دست ا.ت رو گرفت و با خودش کشید ...
ات:ا،استاد چیکار میکنید؟!
وارد دستشویی معلم ها شد و در رو پشتش قفل کرد
ات:استاد!
ا.ت رو به دیوار کوبوند
_جانگ ا.ت...یا نه بهتر بگم کیم ا.ت! خیلی داری شیطونی میکنی
ات:چ،چی؟!
سر ا.ت رو بالا داد و نزدیک گردنش شد آروم دندان های تیزش رو که تا الان مخفی بود وارد گر،دن ا.ت کرد
ا.ت جیغی کشید که با قرار گرفتن دست تهیونگ روی دهنش نصفه ماند ...
محکم و عمیق از گ،ردنش م،ک میزد و خون دختر رو میخورد ...از گردنش جدا شد و نگاهش رو به دختر مقابل که با تعجب و ترس بهش نگاه میکرد داد...
ا.ت دستش رو روی گردنش گذاشت
ات:ت،تو...
ا.ت نگاهی به خونی بودن دهن تهیونگ انداخت
ات:تو و،ومپایری!
تهیونگ از جلو ا.ت کنار رفت و سمت دستشور حرکت کرد اول صورتش رو تمیز کرد و بعد شروع کرد به مرتب کردن موهاش
_اره ومپایرم ...خب که چی؟؟
ات:من و گاز گرفتی من الان می....
_نه...حواسم هست به کسایی که دوستشون دارم آسیب نزنم ...
ات:چ،چی؟!
تهیونگ نگاهی به ا.ت انداخت
_نشنیدی؟؟...دوست دارم پس آسیبی نمیبینی ...
دست ا.ت رو گرفت و بلندش کرد و روی قسمتی که دست میشورن و وسیله میزارن گذاشت ...آروم دستی که به آب خیس شده بود و روی گردن دختر کشید و خون دور گردنش رو تمیز کرد ...
موهای دختر رو باز کرد و دور گردنش ریخت
ادامه کامنت
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#fake#BTS#BANGTAN#TAEHYUNG#ARMY
وقتی معلمت ومپایر و مافیا بود...
۲/۳
________
وارد مدرسه شد نسبت به امروز حس عجیبی داشت ...لباس هایش رو مرتب کرد و وارد کلاس شد که با استاد کیم مواجه شد ...نگاهی به ساعتش انداخت
ات:استاد...دیر نکردم ...
_نه برو بشین
کنار جیهوپ نشست و آروم در گوشش زمزمه کرد
ات:چرا آنقدر زود اومده؟!
@نمیدونم خودمم تعجب کردم وقتی تو کلاس دیدمش
با صدای تهیونگ برگشت
_جانگ ا.ت بهتر نیست اینور رو نگاه کنی ؟!
ات:بله ببخشید
تهیونگ شروع کرد به درس دادن...
بچه ها همه ساکت بودند و فقط به درس گوش میکردند ...
ا.ت که موهاش روی مخش بود کش مو رو توی دستش گرفت و شروع کرد به بستن موهاش تا بلکه از دور گردنش بره کنار ...موهاش رو تو بالاترین حالت ممکن میبست همون موقع تهیونگ برگشت که از بچه ها سوال بپرسه....با دیدن ا.ت که داره موهاش رو میبنده تعجب کرد ...گردن سفیدش دوباره نمایان شد... نمیدونست اما انگار روی گردن حساسیت داشت که آنقدر سریع واکنش نشان میداد ...ماژیک از دستش افتاد خودش روی صندلی نشست و سرش رو روی میز گذاشت ...هرکاری میکرد ایندفعه نمیتونست جلوی خودش رو بگیره...همش گردن ا.ت جلو صورتش نمایان میشد ...از جاش بلند شد و سمت در رفت
_جانگ ا.ت بیا بیرون کارت دارم
ا.ت با تعجب بلند شد و سمت در رفت و از کلاس خارج شد ...
ات:بله استاد کاری داشتید ؟!
تهیونگ دست ا.ت رو گرفت و با خودش کشید ...
ات:ا،استاد چیکار میکنید؟!
وارد دستشویی معلم ها شد و در رو پشتش قفل کرد
ات:استاد!
ا.ت رو به دیوار کوبوند
_جانگ ا.ت...یا نه بهتر بگم کیم ا.ت! خیلی داری شیطونی میکنی
ات:چ،چی؟!
سر ا.ت رو بالا داد و نزدیک گردنش شد آروم دندان های تیزش رو که تا الان مخفی بود وارد گر،دن ا.ت کرد
ا.ت جیغی کشید که با قرار گرفتن دست تهیونگ روی دهنش نصفه ماند ...
محکم و عمیق از گ،ردنش م،ک میزد و خون دختر رو میخورد ...از گردنش جدا شد و نگاهش رو به دختر مقابل که با تعجب و ترس بهش نگاه میکرد داد...
ا.ت دستش رو روی گردنش گذاشت
ات:ت،تو...
ا.ت نگاهی به خونی بودن دهن تهیونگ انداخت
ات:تو و،ومپایری!
تهیونگ از جلو ا.ت کنار رفت و سمت دستشور حرکت کرد اول صورتش رو تمیز کرد و بعد شروع کرد به مرتب کردن موهاش
_اره ومپایرم ...خب که چی؟؟
ات:من و گاز گرفتی من الان می....
_نه...حواسم هست به کسایی که دوستشون دارم آسیب نزنم ...
ات:چ،چی؟!
تهیونگ نگاهی به ا.ت انداخت
_نشنیدی؟؟...دوست دارم پس آسیبی نمیبینی ...
دست ا.ت رو گرفت و بلندش کرد و روی قسمتی که دست میشورن و وسیله میزارن گذاشت ...آروم دستی که به آب خیس شده بود و روی گردن دختر کشید و خون دور گردنش رو تمیز کرد ...
موهای دختر رو باز کرد و دور گردنش ریخت
ادامه کامنت
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#fake#BTS#BANGTAN#TAEHYUNG#ARMY
۱۶.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.