° عا هیچی اینارو ول کن بریم یه جایی کافه خوبه ؟
° عا هیچی اینارو ول کن بریم یه جایی کافه خوبه ؟
~ عا اره عالیه
_ کافه _
° جورینا یه من ...
~ تو چی میخوری ؟؟ من یه پیتزا
° خوبه منم پیتزا .... میخورم ( لبخند حرصی)
~ پس دوتا پیتزا
° عالیههه
_ چند دیقه بعد _
~ اقای کیم اینجا واقعا خوبه ارامش دارع
° تا کی میخوای منو اقای کیم صدا بزنی؟
~ چی بگم بهتون اقای کیم ؟
° هی اسمم کیم نامجونه ... نامی ؛ نامجون اینا
~ اها اوپا نامجون
° اوپا ؟؟؟
~ اهیم
°یه چی میخوان بگم ولی واقعا نمیتونم
~ بفرما
° معنی اون گله چی میشد
~ دوست دارم ... عاشقتم
° چی؟
~ معنیشه ؛ فک کنم واقعا نمیدونستی
° میدونستم و از قصد گرفتم
~ ها ؟
° راستش من خیلی وقته میشناسمت هرروز بخاطره تو میومدم کتابخونه تا بتونم بیشتر نگات کنم در واقع کتاب نمیخوندم تا بتونم موقع راهنمایی هات به بقیه نگات کنم راستشو بگم وقتی به مردا و پسرا با اون چشمای مهربونت نگا میکردی و میخندیدی حسودیم میشد
از الان بگم من پسر خیلی حسودیم خیلی هروقت هم میومدم و نبودی تا اخر شب مینشستم که شاید بیای
بخوام همه ی ایمارو جمع کنم یه جا تو برای من مثل یه کتابی که هروقت نگاش میکنم کل زندگی مو فراموش میکنم
دوست دارم زندگی ای که چه قراره قبولم کنی چه نکنی بازم داری توی ذهنم پیشم زندگی میکنی و میخوام اسم این داستان خیالی رو کنار تو بگذرونم میشه ؟؟!
~ یه جوری حرف زدی که بغضم گرفته نمیدونم چی بگم بیشور
° گریه نکنیا ارایشت پاک میشه
~ عههه
° جوابمو ندادی میشه یا نمیشه ؟؟
~ میشه ( اروم )
° چی نشنیدم!
~ میشه
° عی خدا تکون نخور میخوام بیشتر نگات کنم
~ ( خنده )
و پایااننن ....
لایک کنینا
~ عا اره عالیه
_ کافه _
° جورینا یه من ...
~ تو چی میخوری ؟؟ من یه پیتزا
° خوبه منم پیتزا .... میخورم ( لبخند حرصی)
~ پس دوتا پیتزا
° عالیههه
_ چند دیقه بعد _
~ اقای کیم اینجا واقعا خوبه ارامش دارع
° تا کی میخوای منو اقای کیم صدا بزنی؟
~ چی بگم بهتون اقای کیم ؟
° هی اسمم کیم نامجونه ... نامی ؛ نامجون اینا
~ اها اوپا نامجون
° اوپا ؟؟؟
~ اهیم
°یه چی میخوان بگم ولی واقعا نمیتونم
~ بفرما
° معنی اون گله چی میشد
~ دوست دارم ... عاشقتم
° چی؟
~ معنیشه ؛ فک کنم واقعا نمیدونستی
° میدونستم و از قصد گرفتم
~ ها ؟
° راستش من خیلی وقته میشناسمت هرروز بخاطره تو میومدم کتابخونه تا بتونم بیشتر نگات کنم در واقع کتاب نمیخوندم تا بتونم موقع راهنمایی هات به بقیه نگات کنم راستشو بگم وقتی به مردا و پسرا با اون چشمای مهربونت نگا میکردی و میخندیدی حسودیم میشد
از الان بگم من پسر خیلی حسودیم خیلی هروقت هم میومدم و نبودی تا اخر شب مینشستم که شاید بیای
بخوام همه ی ایمارو جمع کنم یه جا تو برای من مثل یه کتابی که هروقت نگاش میکنم کل زندگی مو فراموش میکنم
دوست دارم زندگی ای که چه قراره قبولم کنی چه نکنی بازم داری توی ذهنم پیشم زندگی میکنی و میخوام اسم این داستان خیالی رو کنار تو بگذرونم میشه ؟؟!
~ یه جوری حرف زدی که بغضم گرفته نمیدونم چی بگم بیشور
° گریه نکنیا ارایشت پاک میشه
~ عههه
° جوابمو ندادی میشه یا نمیشه ؟؟
~ میشه ( اروم )
° چی نشنیدم!
~ میشه
° عی خدا تکون نخور میخوام بیشتر نگات کنم
~ ( خنده )
و پایااننن ....
لایک کنینا
۳.۸k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.