love library ( Three)
love library ( Three)
~ الو
.... شما؟
~ با اقای کیم نامجون کار دارم
.... اوپااا بیا یه دختره ست
° عا سلام
~ مزاحمتون شدم مثه اینکه با.....
° خواهرمه
~ اهان شما شمارتون رو لای کتاب گذاشته بودین برای دعوت به شام..
° اها درسته امشب وقت دارین ؟؟
~ ام بله
° خوبه جلوی کتاب فروشی میبینمتون
~ چشم
~ چه ساعتی ؟!
° ( خنده ) ساعت ۶
~ درسته خدافظ
° اوم
Jourina wio :
خب شام هم که بیرونیم
لباس ؟؟؟؟؟؟
~ ماماننننننننن لباسسس
( مامانش از در اومد تو )
• چته صداتو انداختی رو سرت ؟
~ اومدی ؟
~ مامان شام با دوستام بیرونم خونه نیستم
• باشه زود بیایا وگرنه بابات میکشتت
~ مامان بابا که چیزی نمیگه تو خودت میگی زود بیاا
• گمشو تو اتاقت
~ ساعتمونم کع خوابیده ساعت چنده مامان
• پنج و نیم
~ نههههه
Jourina wio:
سریع رفتم دوش گرفتم
و موهامو خشک کردم
یه لباس ساتن کوتاه مشکی با یه کت پشمی روش و یه بوت بلند موهامم باز گذاشتم و راه افتادم
رفتم جلو کتاب فروشی که دیدم دااره میدوئه سمتم و یه دست گل لاله صورتی دستش بود و یدونش وسط خیابون افتاد خم شد برش داره که دویدم سمتش
~ هبییی اقای کیم مراقب باشین
خم شدم گل رو بردارم که یه نگاه ریز بهم کرد و لبخند زد پاشدم و اونم همراهم پاشد و به چشمام عمیق نگا میکرد و گل رو سمتم گرفت
° این گل برای شماست بانو
~ اوه میدونی معنی لاله صورتی چیه ؟
° چیز بدیهه ؟؟
~ ام نه بیخیال
( لاله صورتی نماد عشق و محبته ؛ وقتی این گل رو به یع نفر بدی یجورایی بهش اعتراف کردی🌷💕 )
« یهو صدای بوق ماشینا بلند شد »
° اوخ حواسم نبود بریم
~ خب چی بخوریم
° خیلی شکمویی
~ اقای کیم انطور نیست !
° بریم رامیون بخوریم ؟؟؟
~ جانم ؟
لایک❤️
~ الو
.... شما؟
~ با اقای کیم نامجون کار دارم
.... اوپااا بیا یه دختره ست
° عا سلام
~ مزاحمتون شدم مثه اینکه با.....
° خواهرمه
~ اهان شما شمارتون رو لای کتاب گذاشته بودین برای دعوت به شام..
° اها درسته امشب وقت دارین ؟؟
~ ام بله
° خوبه جلوی کتاب فروشی میبینمتون
~ چشم
~ چه ساعتی ؟!
° ( خنده ) ساعت ۶
~ درسته خدافظ
° اوم
Jourina wio :
خب شام هم که بیرونیم
لباس ؟؟؟؟؟؟
~ ماماننننننننن لباسسس
( مامانش از در اومد تو )
• چته صداتو انداختی رو سرت ؟
~ اومدی ؟
~ مامان شام با دوستام بیرونم خونه نیستم
• باشه زود بیایا وگرنه بابات میکشتت
~ مامان بابا که چیزی نمیگه تو خودت میگی زود بیاا
• گمشو تو اتاقت
~ ساعتمونم کع خوابیده ساعت چنده مامان
• پنج و نیم
~ نههههه
Jourina wio:
سریع رفتم دوش گرفتم
و موهامو خشک کردم
یه لباس ساتن کوتاه مشکی با یه کت پشمی روش و یه بوت بلند موهامم باز گذاشتم و راه افتادم
رفتم جلو کتاب فروشی که دیدم دااره میدوئه سمتم و یه دست گل لاله صورتی دستش بود و یدونش وسط خیابون افتاد خم شد برش داره که دویدم سمتش
~ هبییی اقای کیم مراقب باشین
خم شدم گل رو بردارم که یه نگاه ریز بهم کرد و لبخند زد پاشدم و اونم همراهم پاشد و به چشمام عمیق نگا میکرد و گل رو سمتم گرفت
° این گل برای شماست بانو
~ اوه میدونی معنی لاله صورتی چیه ؟
° چیز بدیهه ؟؟
~ ام نه بیخیال
( لاله صورتی نماد عشق و محبته ؛ وقتی این گل رو به یع نفر بدی یجورایی بهش اعتراف کردی🌷💕 )
« یهو صدای بوق ماشینا بلند شد »
° اوخ حواسم نبود بریم
~ خب چی بخوریم
° خیلی شکمویی
~ اقای کیم انطور نیست !
° بریم رامیون بخوریم ؟؟؟
~ جانم ؟
لایک❤️
۱.۶k
۰۵ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.