𝙱𝚕𝚘𝚘𝚍𝚢 𝚋𝚕𝚘𝚘𝚍
𝙱𝚕𝚘𝚘𝚍𝚢 𝚋𝚕𝚘𝚘𝚍
𝙿𝟷𝟷
رفتی خونش نگاهی به اینور انور انداختی از اون چیزی ک فکر میکردی بزرگ تر بود خوشت اومد بعدش همونطور که داشتی راه میرفتی بغض کردیو وایسادی
=خوشت اومد؟(با خوشحالی نگاهت کرد)چت شده ا.ت؟
+هی...هیچی فق...فقط دلم برات..خی..خیلی حق حق خیلی دلم برات تنگ شده بود(میری بغلش)
=منم همینطور خیلی تنها بودم تو اولین کسی هستی ک میاد تو بغلم و خونم
یکم تو بغلش موندیو بعد رفتی تو اتاقی ک بهت داد(سه خوابه)اونجا خیلی خوشگل بود دلت برای قبلا تنگ شده بود ک سه نفری بازی میکردین داشتی به اون فکر میکردی چجوری این شکلی شد الان ینی داره چیکار میکنه؟حالش خوبه؟با پولات داره حال میکنه؟مادر پدرتون واقعا زندن یا یکی از نقشه هاشه؟
داشتی فکر میکردی ک تازه یادت اومد یچیزی به جه سو نگفتی اونم مرگ تقلبی پدرو مادرش بود نمیدونستی بهش بگی یا ن ولی رفتی پیشش
=ها؟چیزی شده؟
+میگم باید یچیزی بهت بگم...
نمیدونستی بگی یا ن خیلی دو دل بودی نکاهت کلا پایین بود نمیدونطتی چیکارکنی ولی بعدش تصمیمتو گرفتی و رفتی کنارش
+میشه بشینیم؟
=ااا البته
اون نشست رو مبلو توهم کنارش نشستی و شروع کردی به توضیح دادن
𝙿𝟷𝟷
رفتی خونش نگاهی به اینور انور انداختی از اون چیزی ک فکر میکردی بزرگ تر بود خوشت اومد بعدش همونطور که داشتی راه میرفتی بغض کردیو وایسادی
=خوشت اومد؟(با خوشحالی نگاهت کرد)چت شده ا.ت؟
+هی...هیچی فق...فقط دلم برات..خی..خیلی حق حق خیلی دلم برات تنگ شده بود(میری بغلش)
=منم همینطور خیلی تنها بودم تو اولین کسی هستی ک میاد تو بغلم و خونم
یکم تو بغلش موندیو بعد رفتی تو اتاقی ک بهت داد(سه خوابه)اونجا خیلی خوشگل بود دلت برای قبلا تنگ شده بود ک سه نفری بازی میکردین داشتی به اون فکر میکردی چجوری این شکلی شد الان ینی داره چیکار میکنه؟حالش خوبه؟با پولات داره حال میکنه؟مادر پدرتون واقعا زندن یا یکی از نقشه هاشه؟
داشتی فکر میکردی ک تازه یادت اومد یچیزی به جه سو نگفتی اونم مرگ تقلبی پدرو مادرش بود نمیدونستی بهش بگی یا ن ولی رفتی پیشش
=ها؟چیزی شده؟
+میگم باید یچیزی بهت بگم...
نمیدونستی بگی یا ن خیلی دو دل بودی نکاهت کلا پایین بود نمیدونطتی چیکارکنی ولی بعدش تصمیمتو گرفتی و رفتی کنارش
+میشه بشینیم؟
=ااا البته
اون نشست رو مبلو توهم کنارش نشستی و شروع کردی به توضیح دادن
۶.۲k
۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.