اگر امروز مرا بینی

اگر امروز مرا بینی
چُنین مَجنون و بی پروا

تو آن #لیلای طنّازی،
شُدم دیوانه ای شِیدا

به آن افسونِ چَشمانَت،
#دلم را مُبتلا دیدَم

نه منطِق جُستجو کردَم،
نه عقلی مانده این دل را

بیا با من مُدارا کُن،
بیا تا #عاشقت باشَم

بیا دَر عَصرِ دِلتنگی،
شَوم در عِشقِ تو پِیدا

نَفس دَر سینه، خون در رَگ
هَوای دیدَنت دارَند

تو آن طنّاز و زیبایی،
که از مَن بُرده ای دل را
دیدگاه ها (۲)

همه ما یکیو داریم کهنه با خودش میتونیم باشیمنه با غیر خودش ....

دخترناز میفروشدبخرید!نرنجانیدش،یکروز با سکوتی عمیقآنچنان ازک...

زنان و درختان چقدر بهم شبیه اندهر دو ریشه دارند و برگ و بار ...

گاهیشیرینیِ یک خاطرهاز کسی که دیگر نیست ،دلت راتا حدِ مرگ می...

شبی در موج زلفانت مرا هم رنگ دریا کنگل پژمرده ی دل را به لبخ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط