جیمین فیک زندگی پارت ۷۵#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۵#


تو خیالم بودک که با صدای جیمین از افکارم بیرون اومدم

جیمین: زندگی من چطوره
ات: جیمین تو هنوز یادته
جیمین: مگه میشه بهترین روز زندگیم رو یادم بره
ات: خیلی دوست دارم جیمین
جیمین: زندگیم بیا بغلم

بی درنگ رفتم بغلش . دستام رو دور گردنش حلقه کرد و اونم کمرم رو گرفت . بعدش یکم فاصله گرفتم اما جدا نشدم که صورتم رو قاب گرفت و یشونیم رو بوسید .

جیمین: تو این لباس خیلی جذاب شدی
ات: میگی جذاب نبودم
جیمین: جذاب بودی الان با این لباس جذابتر شدی میدونی چرا ؟
ات: چرا ؟
جیمین: چون ادم جذابی انتخابش کرده
ات: چرا گفتی بیام اینجا اصلا جریان این لباس چیه
جیمین: میخواستم سوالی ازت بپرسم
ات: خب بپرس

ازم جدا شد و جلوم زانو زد و یه جعبه که توش یه حلقه خیلی خوشگل بود اورد جلودم.

جیمین: ات من خیلی دیوانه‌وار عاشقتم میشه زندگیم باشی که عاشقت باشم و هیچوقت ترکت نکنم
جیمین: ات با من ازدواج میکینی
ات: ...
دیدگاه ها (۴)

جیمین فیک زندگی پارت ۷۶#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۷#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۴#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۳#

جیمین فیک زندگی پارت ۸۱#

جیمین فیک زندگی پارت ۷۸#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط