جیمین فیک زندگی پارت ۷۴#
جیمین فیک زندگی پارت ۷۴#
نامه ای روی لباس بود
نامه:
"عشقم هر وقت اومدی این لباس که خودم برات انتخاب کردم و بپوش و به ادرسی که برات میفرستم بیا از طرف عشق جذابت ددی جیمین "
ات : عشق جذابم ددی جیمین( با خنده)
رفتم سریع دوش گرفتم و لباس رو پوشیدم و یه ارایش ساده کردم و سوار ماشین شدم و به سمت ادرس میروندم . یکم دور بود اما برام خيلي اشنا بود . یکم فکر کردم که خاطراتم یادم اومد
اینجا همون جایی بود که جیمین اولین بار بهم درخواست داد اولین بوسمون هم همینجا بود
فلش بک به اون شب
جیمین: میشه؟ میشه زندگی من باشی؟
ات:م من ...نمیدونم
جیمین: میشه تا آخره اردو بهم بگی
ات: اون چیه پشت سرت
این رو گفتم و جیمین صورتش رو به پشتش چرخوند و من سریع از خجالت دور شدم و فرار کردم
پایان فلش بک
تو فکر و خیالم بودم که باصدای جیمین از افکارم اومدم بیرون...
نامه ای روی لباس بود
نامه:
"عشقم هر وقت اومدی این لباس که خودم برات انتخاب کردم و بپوش و به ادرسی که برات میفرستم بیا از طرف عشق جذابت ددی جیمین "
ات : عشق جذابم ددی جیمین( با خنده)
رفتم سریع دوش گرفتم و لباس رو پوشیدم و یه ارایش ساده کردم و سوار ماشین شدم و به سمت ادرس میروندم . یکم دور بود اما برام خيلي اشنا بود . یکم فکر کردم که خاطراتم یادم اومد
اینجا همون جایی بود که جیمین اولین بار بهم درخواست داد اولین بوسمون هم همینجا بود
فلش بک به اون شب
جیمین: میشه؟ میشه زندگی من باشی؟
ات:م من ...نمیدونم
جیمین: میشه تا آخره اردو بهم بگی
ات: اون چیه پشت سرت
این رو گفتم و جیمین صورتش رو به پشتش چرخوند و من سریع از خجالت دور شدم و فرار کردم
پایان فلش بک
تو فکر و خیالم بودم که باصدای جیمین از افکارم اومدم بیرون...
- ۹.۰k
- ۲۷ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط