یجایی خوندم نوشته بود که

یجایی خوندم نوشته بود که:
وقتی به تنهایی عادت کنی دیگه هیچ رفتنی نمیتونه تورو آزار بده!
و من این جمله رو با تموم وجودم درک میکنم...
انقدر نسبت به حضور آدما توی زندگیم خنثی و بی‌حس شدم که بود و نبودشون برام اهمیتی نداره.
دیگه فرقی نداره باشن یا نباشن، بمونن یا برن...
جلوی رفتن هیچکس رو نمیگیرم...
فقط نگاه میکنم، نگاهی سرشار از حرف و در عین حال لبریز از سکوت و بی‌حسی...
دیدگاه ها (۸۳)

اگ توام مود هر روزت همینه سلام:)🤝

تا حالا چیزی رو که خیلی دوست داری ازت گرفتن ؟! «آل پاچینو» ت...

انسان ها شبیه هم عمر نمیکنند ، یکی زندگی میکند ، یکی تحمل ..

امروز یه چیزی داشتم میخوندم که اتفاقی به یه فعل آلمانی رسیدم...

من جونگکوک هستم ، نگهبان زمان .  وظیفه من این است که مطمئن ...

Dark Blood p۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط