یجایی خوندم نوشته بود که:
یجایی خوندم نوشته بود که:
وقتی به تنهایی عادت کنی دیگه هیچ رفتنی نمیتونه تورو آزار بده!
و من این جمله رو با تموم وجودم درک میکنم...
انقدر نسبت به حضور آدما توی زندگیم خنثی و بیحس شدم که بود و نبودشون برام اهمیتی نداره.
دیگه فرقی نداره باشن یا نباشن، بمونن یا برن...
جلوی رفتن هیچکس رو نمیگیرم...
فقط نگاه میکنم، نگاهی سرشار از حرف و در عین حال لبریز از سکوت و بیحسی...
وقتی به تنهایی عادت کنی دیگه هیچ رفتنی نمیتونه تورو آزار بده!
و من این جمله رو با تموم وجودم درک میکنم...
انقدر نسبت به حضور آدما توی زندگیم خنثی و بیحس شدم که بود و نبودشون برام اهمیتی نداره.
دیگه فرقی نداره باشن یا نباشن، بمونن یا برن...
جلوی رفتن هیچکس رو نمیگیرم...
فقط نگاه میکنم، نگاهی سرشار از حرف و در عین حال لبریز از سکوت و بیحسی...
۲۳.۲k
۲۴ مهر ۱۴۰۱