چشم تو حکم به اعدام چه آسان میداد

چشم تو حکمِ به اعدام ، چه آسان می‌داد ؛
پادشاهی که به قتل همه فرمان می‌داد !

آتش وسوسه‌ات بود که ویران می‌کرد ؛
مثل حوّا که دلش گوش به شیطان می‌داد

لذّت عشق ، به آوار‌گی‌اش هست و همین
وعده‌ای بود که ابلیس به انسان می‌داد ، "به خدا عشق به رسوا شدنش می‌ارزید"
پاسخی بود که در پرسشِ وجدان می‌داد

این غزل ، قصّه‌ی لاینحل یک شاعر بود
تا به این مسئله چشمان تو پایان می‌داد

دل من پیش تو بود و دل تو پیش کسی
و نشان گوشیِ خاموش تو بر آن می‌داد

بوق بی‌پاسخ و ... افسوس ! نمی‌فهمیدی
پشت این گوشیِ خاموش ، یکی جان می‌داد ... #
🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟 🌴 💟
دیدگاه ها (۱)

می وزد بوی تو و شاعر حیران کم نیستمی روی...پشت سرت بی سر و س...

نذر چشمان تو باشد بیت‌بیت شعرهایم من تمام شعرهایم را به نامت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط