کف دستم تقلب نوشتم رفتم سر جلسه یه دفه خانم مراقبه اومد ب

کف دستم تقلب نوشتم رفتم سر جلسه یه دفه خانم مراقبه اومد بالای سرم گف داری چیکار میکنی??منم گفتم دارم دعا میکنم خدا کمکم کنه!!
گف پس اینا چیه رو دستت?!?!?
منم یه نگا کردم گفتم:

وای باورم نمیشه خدا جوابارو بهم رسوند!!!!

یه دفعه مراقبه گفت: تورو خدا دعا کن منم شوهر گیرم بیاد^_^
دیدگاه ها (۱۷)

سوال کتاب تاریخ صد سال آینده ...

_یکی از قشنگترین خاطره های کودکی وقتیه که وسط کلاس درس ناظم ...

تو جاده شمال داشتم میرفتم،یه دفعه یه گاو پرید وسط جاده!!زدم ...

ﺩﯾﺸﺐ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﮔﻔﺘﻢ :ﺑﮕﯿﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻫﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣ...

جیمین فیک زندگی پارت ۵۶#

پارت هدیهپارت پنجممنشی بابام:خانم...!؟ماری "ماری صدام کنین م...

رمان فیک پارت 3ج:خب خب خب... ل:چ.چ.چیج:اع نشد که لیسا خانمی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط