𝐁𝐨𝐬𝐬
𝐁𝐨𝐬𝐬
P5
ا.ت:ایییششش
ویو ا.ت
عاااااااههههه خداااااا خستمم الان ساعت ۱۰ شبه من هنوز تو شرکت کوفتی ام ایی خدا لعنتت کنه کیم تهیونگ صگ(عه😡)
خسته شدم دیگه به قران دیگه توانشو ندارمممم عاح
فقط الان من موندم با این کیم کثافتتت
ایش
تصمیم گرفتم برم توی اتاقش و بهش بگم کارام تموم شدن و باید برم یسس میرم میگم ولی... ولی اگه بفهمه دروغ گفتم چییییی؟ننههه نمیفهمه نباید بفهمه
رفتم در اتاقشو زدم
(تق تق تق)
ویو تهیونگ
نشسته بودم داشتم الکل میخوردم خیلی ام مست شده بودم در اتاقم خورد هیچکس داخل شرکت نبود فقط منو ا.ت بودیم عاحح حالم اصلا خوب نیست حس میکنم تحریک شدم اوففففف
تهیونگ:بیا تو
ا.ت:ببخشید که مزاحمتون شدم اقای کیم
تهیونگ:کارتو بگو
ا.ت:من میتونم برم دیگه؟ چونکه کارام تموم شده
تهیونگ:عاحح نه نمیتونی بری فعلا
ا.ت:حالتون خوبه اقای کیم؟
تهیونگ:ا...اره خوبم فقط یکم یه کوچولو مستم
ا.ت:عااااااااا شت
ویو ا.ت
شتتت در اتاقشو که باز کردم پاهاشو انداخته بود روی میز و تکیه داده بود به صندلی چرمش خیلی فا.کی شده بود
وقتی گفت مستم ناخود آگاه چشمام رفت سمت دی.کش یا خدااا چقدر بزرگ بود برامدگیش از روی شلوار مشکیشم کاملا مشخص بود
ا.ت:ببخشیدمیرم به کارام ادامع بدم پس
داشتم میرفتم کع یهو....
P5
ا.ت:ایییششش
ویو ا.ت
عاااااااههههه خداااااا خستمم الان ساعت ۱۰ شبه من هنوز تو شرکت کوفتی ام ایی خدا لعنتت کنه کیم تهیونگ صگ(عه😡)
خسته شدم دیگه به قران دیگه توانشو ندارمممم عاح
فقط الان من موندم با این کیم کثافتتت
ایش
تصمیم گرفتم برم توی اتاقش و بهش بگم کارام تموم شدن و باید برم یسس میرم میگم ولی... ولی اگه بفهمه دروغ گفتم چییییی؟ننههه نمیفهمه نباید بفهمه
رفتم در اتاقشو زدم
(تق تق تق)
ویو تهیونگ
نشسته بودم داشتم الکل میخوردم خیلی ام مست شده بودم در اتاقم خورد هیچکس داخل شرکت نبود فقط منو ا.ت بودیم عاحح حالم اصلا خوب نیست حس میکنم تحریک شدم اوففففف
تهیونگ:بیا تو
ا.ت:ببخشید که مزاحمتون شدم اقای کیم
تهیونگ:کارتو بگو
ا.ت:من میتونم برم دیگه؟ چونکه کارام تموم شده
تهیونگ:عاحح نه نمیتونی بری فعلا
ا.ت:حالتون خوبه اقای کیم؟
تهیونگ:ا...اره خوبم فقط یکم یه کوچولو مستم
ا.ت:عااااااااا شت
ویو ا.ت
شتتت در اتاقشو که باز کردم پاهاشو انداخته بود روی میز و تکیه داده بود به صندلی چرمش خیلی فا.کی شده بود
وقتی گفت مستم ناخود آگاه چشمام رفت سمت دی.کش یا خدااا چقدر بزرگ بود برامدگیش از روی شلوار مشکیشم کاملا مشخص بود
ا.ت:ببخشیدمیرم به کارام ادامع بدم پس
داشتم میرفتم کع یهو....
۶.۰k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.