وقتی فهمیدی خواهر ناتنیشی (When you found out her step si
وقتی فهمیدی خواهر ناتنیشی (When you found out her step sister )
part ²
ویو مادر کوک:
تند و تند لباسامو پوشیدم و الان آماده بودم نمیخواستیم بچه ها رو با خودمون ببریم چون نمیخواستم چوی مین ببینه پدر و مادرش تصادف کردن اما مجبور بودیم چون اونا کوچیک بودن و کسی توی خونه نبود تا ازشون نگه داری کنه میترسیدم دست ب کارای خطرناکی مث آتیش بازی و... بزنن پس تصمیم گرفتیم اونارو ببریم
*رسیدن ب بیمارستان*
ویو مادر کوک:
بدو بدو با عجله ب سمت پرستار رفتم
~خ خ خ خانوم دوستم کجاسسستتت کجارو باید امضا کنم؟؟؟؟ بهم بگید*ناراحت*
پرستار: خانوم آروم باشین... شما دوست همون خانومی هستن ک تصادف کرده بود؟
~ب بب بله خودمم کجارو باید امضا کنم
پرستار: ببینید خانوم میدونم الان حس و حالتون دست خودتون نیست اما باید بدونین این عمل واقعا ریسکش خیلی بالاست
خیلی ترسیده بودم چون فکر میکردم اگر امضاش کنم شاید مشکلی براش پیش بیاد و اون دیگ نتونه پیش ما باشه اما از ی طرف خوشحال بودم چون اگر عمل موفق آمیزی داشته باشه میتونه زنده بمونه و دوباره دخترشو تو آغوشش بگیره اصن این چ حرفیه ک میزنم نباید اینطوری شه نمیخوام اینجوری شه پس من میتونم امضاش کنم اونم میتونه عمل رو با موفقیت پشت سر بزاره اره میتونه
رفتم جلو میخواستم امضا کنم ک یونگ دستم رو گرفت.....
part ²
ویو مادر کوک:
تند و تند لباسامو پوشیدم و الان آماده بودم نمیخواستیم بچه ها رو با خودمون ببریم چون نمیخواستم چوی مین ببینه پدر و مادرش تصادف کردن اما مجبور بودیم چون اونا کوچیک بودن و کسی توی خونه نبود تا ازشون نگه داری کنه میترسیدم دست ب کارای خطرناکی مث آتیش بازی و... بزنن پس تصمیم گرفتیم اونارو ببریم
*رسیدن ب بیمارستان*
ویو مادر کوک:
بدو بدو با عجله ب سمت پرستار رفتم
~خ خ خ خانوم دوستم کجاسسستتت کجارو باید امضا کنم؟؟؟؟ بهم بگید*ناراحت*
پرستار: خانوم آروم باشین... شما دوست همون خانومی هستن ک تصادف کرده بود؟
~ب بب بله خودمم کجارو باید امضا کنم
پرستار: ببینید خانوم میدونم الان حس و حالتون دست خودتون نیست اما باید بدونین این عمل واقعا ریسکش خیلی بالاست
خیلی ترسیده بودم چون فکر میکردم اگر امضاش کنم شاید مشکلی براش پیش بیاد و اون دیگ نتونه پیش ما باشه اما از ی طرف خوشحال بودم چون اگر عمل موفق آمیزی داشته باشه میتونه زنده بمونه و دوباره دخترشو تو آغوشش بگیره اصن این چ حرفیه ک میزنم نباید اینطوری شه نمیخوام اینجوری شه پس من میتونم امضاش کنم اونم میتونه عمل رو با موفقیت پشت سر بزاره اره میتونه
رفتم جلو میخواستم امضا کنم ک یونگ دستم رو گرفت.....
۸.۰k
۲۹ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.