منویسم رو دفتر سال نو

مےنویسم روےِ دفتر سالِ نو
باز یڪ احساس و یڪ آغازِ نو

بازهم عاشق شدن، پروانگے
بازهم جارے شدن در زندگے

باز همصحبت شدن با یاس‌ها
با اقاقےهاےِ شهرِ رازها

باز در تڪرار شادے گم شدن
در هیاهوےِ زمین پیدا شدن

بازهم میلادِ نو، انسانِ نو
طرحِ تازه، ایده و افڪارِ نو

آه ...! آرے بازهم در این بهار
مےزند لبخند بر ما روزگار
دیدگاه ها (۱)

بهار آمد ولی دل بی تو تنهاستتمام آرزوهایم چو رویاستبرای هفت ...

بهار...من از توهیچ نمیخواهممن روی پیراهنش شکوفه دیده امپشت پ...

قبل از توهیچوقتبعد از تو هیچکس!

خاموشم و انتظارسر تا پـاتا سبزتـرین ترانه رافـردادر چـهـچـهه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط