عشقبیرحم

#عشق_بی_رحم

تهیونگ:من و ات رفتیم پایین که.....

تهیونگ:بابا و مامان بیدار شید بیدار شید لطفا چشات و نو باز کنید خواهش(بغض)

ات:مادرجان و پدرجان بیدار شید(ناراحتی فیک‌)

ات:کنار تهیونگ بدم....بلند شدم و خندم گرفته بود خندیدم......

ات:(خنده شیطانی)

تهیونگ:چرا میخندی؟(عربده)

ات:خوب خندداره ناراحتی عشقم و میبینم(با خنده)

تهیونگ:تو این کار و کردی ها تو کشتیشون؟(عربده)

ات:معلومه که آره یادم رفته بود بگم.....(اصلحه و میاره بیرون)

تهیونگ:..............

ات:وقته بازیه کیم تهیونگ ریئس باند مافیا و.....دشمن خونی من....درسته؟

تهیونگ:.........

ات:با تو هم جواب بده؟(داد)

(ات اصلاحه رو سمت پایه تهیونگ میگیره و شلیک میکنه)

تهیونگ:اههههه لعنتی دختره هرزهههههه(با داد و ناله)

ات:چیه درد داری نه بابا شوخی؟(خنده و پوز خند)

(تهیونگ در حال ناله کردنه)

ات:میخوای بمیری....پس بمیر ها نظرت چیه‌؟

تهیونگ:لعنتی اهههه دخ...تره هرزه.....(عربده)

ات:الان نمیکشمت ولی بعدا اره(ات داره میره دست شو میاره بالا و بای بای میکنه و میره)

تهیونگ:یکی اونو بگیره(عربده)

ات:به بابام زنگ زدم و کاری که کردم و گفتم.....

ات:(کاری که کره رو توضیح میده)

(علامت بابای ات:=)

=:آفرین به دخترم افتخار میکنم

ات:ممنونم بابایی

ات:با بابام خدافظی کردم ‌‌و رفتم تو خونه خودم و لم دادم که لیا زنگ زد.....

لیا:سلام ات چه خبر؟

ات:سلام جونم هیچی سلامتی

لیا:آها رابطه تو با تهیونگ چطوره؟

ات:خوبه عالی ترم میشه(پوزخند)

میخواست از دهنم حرف بکشه که نشود باهاش قرار گذاشتم گفت برم خونشون که میدونم باهاش چیکار کنم.....

ادامه دارد🖤🕸️

شرایط:🖤
10 تا لایک🖤
5 تا فالو🖤
3 تا بازنشر🖤
35 تا کامنت🖤

هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها شرایط و حال کردی😈🫵
دیدگاه ها (۴۵)

🖤🕸️✨اسلاید اول:قیافه ات در این پارتاسلاید دوم:موهای ات‌اسلای...

80 تایی شدیم انشالله تا 100 تایی💝✨🤌

دوتا پارت دیگه هم میزارم ولی شرایط سنگینی دارهههههه😈🤌

#عشق_بی_رحم(رسیدن عمارت تهیونگ)ات:اممممم از عمارت بابام کوچی...

#عشق_بی_رحمات:ایزول بودتهیونگ:پس کار ایزول بود....چی کارش کر...

#عشق_جنایت 🔪‌پارت37ویو فردا ساعت 10:یِنا:بیدار شدم شکمم خیلی...

رمان { برادر ناتنی } پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط