پارت اول
#پارت_اول
با چشمای اشکی تو اتاقم نشسته بودم و منتظر بودم تا مامانم صدام بزنه واقعا باورش برام سخت بود که ماهان چطوری ولم کرد و رفت اخه چرا همچین کاری کرد وقتی یاد حرفاش میوفتم دیوونه میشم
《من از همون اول هم دوستت نداشتم تو فقط برا من یه هوس بودی که فکر میکردم عشقه》
دستمو گذاشتم رو دهنم تا صدای هق هقم از اتاق خارج نشه و باعث عصبانیت بابا شه هه بابا منو فقط و فقط به خاطر پول میخواست بده به اون پسره روانی پسره دیوونه است خیال میکنه خوشبخت میشم اخه چرا فکر میکنن خوشبختی تو پوله میدونستم چند دقیقه دیگه مامان صدام میزنه به خاطر همین اشکامو پاک کردم و یه خورده آرایش کردم تا چیزی معلوم نباشه
معصومه-دنیز جان
رفتم داخل اشپزخونه و سینی چای رو برداشتم تعارف کردم بهشون و با نفرت به آرتا نگاه کردم ن به پدر و مادرش که ادم های خوبی بودن ن به خودش البته اونم تو ظاهر خوب بود اما...
اصلا بیخیال من که دیگه اب از سرم گذشته ماهان به همین سادگی ولم کرد و رفت بزار بدتر از اینی که هست بشه اونقدر تو فکر ماهان و حرفاش بودم که نفهمیدم کی قول و قرار هاشونو گذاشتن مسخره است نمیدونم نامزدیم چ روزیه بالاخره بلند شدن و رفتن منم بدون هیچ درنگی رفتم تو اتاقم برا امشب بسم بود کافی بود امیدوارم بابا یا مامان نخوان بیاین گیر بدن چونکه یه دعوای حسابی راه میوفتاد در اتاقم باز شد
-اه مامان گفتی چیزی نگو خیلی خب دیدی که لال شدم و هیچی نگفتم خودتون بردید و دوختید
دنیا-دختر چی برا خودت بلغور میکنی
-اا دنیا تویی فکر کردم مامان
دنیا-دنیز حالت خوبه
-حرفایی میزنی ها دنیا چجوری میتونم خوب باشم به خاطر پول دارن شوهرم میدن ماهان هم که ولم کرده رفته دیگه بهتر از این نمیشم
دنیا-خیلی خب باشه حالا عصبانی نشو ببخشید ابجی
حواسش نبود دستشو گذاشت رو جایی که کبود شده بود جیغم رفت هوا استینمو زد بالا و نگاه کرد
دنیا-وایی دختر دستت چجوری اینطور شده
-بابا کتکم زد
دنیا-دوباره این دفعه برا چی
-هیچی گفتم زن اون بیشرف نمیشم اونم که معلوم نبود از کجا عصبانی کمربندشو کشید و تا تونست زدم بعدم خسته شدو رفت
دنیا پیراهنم و زد بالا و نگاه کرد
دنیا-هیـــــــــــن
-هیسسس اروم باش
دنیا-دنیز
-بله
دنیا-من که میگم فرار کن
-دنیا دیوونه شدی اولا فرار کنم کجا برم مگه بغیر از اینه که گیر چندتا بدتر از آرتا میوفتم لطفا نظر نده گلم مگه فیلم که فرار کنم گیر یه ادم خوب بیوفتم
دنیا-باشه بابا فقط یه نظر بود
-خودتو نظرات اه
دنیا بلند شد و رفت تو اتاقش منم لباسامو عوض کردم و رو تختم دراز کشیدم موبایلم رو برداشتم و به عکسای خودمو و ماهان خیره شدم...
با چشمای اشکی تو اتاقم نشسته بودم و منتظر بودم تا مامانم صدام بزنه واقعا باورش برام سخت بود که ماهان چطوری ولم کرد و رفت اخه چرا همچین کاری کرد وقتی یاد حرفاش میوفتم دیوونه میشم
《من از همون اول هم دوستت نداشتم تو فقط برا من یه هوس بودی که فکر میکردم عشقه》
دستمو گذاشتم رو دهنم تا صدای هق هقم از اتاق خارج نشه و باعث عصبانیت بابا شه هه بابا منو فقط و فقط به خاطر پول میخواست بده به اون پسره روانی پسره دیوونه است خیال میکنه خوشبخت میشم اخه چرا فکر میکنن خوشبختی تو پوله میدونستم چند دقیقه دیگه مامان صدام میزنه به خاطر همین اشکامو پاک کردم و یه خورده آرایش کردم تا چیزی معلوم نباشه
معصومه-دنیز جان
رفتم داخل اشپزخونه و سینی چای رو برداشتم تعارف کردم بهشون و با نفرت به آرتا نگاه کردم ن به پدر و مادرش که ادم های خوبی بودن ن به خودش البته اونم تو ظاهر خوب بود اما...
اصلا بیخیال من که دیگه اب از سرم گذشته ماهان به همین سادگی ولم کرد و رفت بزار بدتر از اینی که هست بشه اونقدر تو فکر ماهان و حرفاش بودم که نفهمیدم کی قول و قرار هاشونو گذاشتن مسخره است نمیدونم نامزدیم چ روزیه بالاخره بلند شدن و رفتن منم بدون هیچ درنگی رفتم تو اتاقم برا امشب بسم بود کافی بود امیدوارم بابا یا مامان نخوان بیاین گیر بدن چونکه یه دعوای حسابی راه میوفتاد در اتاقم باز شد
-اه مامان گفتی چیزی نگو خیلی خب دیدی که لال شدم و هیچی نگفتم خودتون بردید و دوختید
دنیا-دختر چی برا خودت بلغور میکنی
-اا دنیا تویی فکر کردم مامان
دنیا-دنیز حالت خوبه
-حرفایی میزنی ها دنیا چجوری میتونم خوب باشم به خاطر پول دارن شوهرم میدن ماهان هم که ولم کرده رفته دیگه بهتر از این نمیشم
دنیا-خیلی خب باشه حالا عصبانی نشو ببخشید ابجی
حواسش نبود دستشو گذاشت رو جایی که کبود شده بود جیغم رفت هوا استینمو زد بالا و نگاه کرد
دنیا-وایی دختر دستت چجوری اینطور شده
-بابا کتکم زد
دنیا-دوباره این دفعه برا چی
-هیچی گفتم زن اون بیشرف نمیشم اونم که معلوم نبود از کجا عصبانی کمربندشو کشید و تا تونست زدم بعدم خسته شدو رفت
دنیا پیراهنم و زد بالا و نگاه کرد
دنیا-هیـــــــــــن
-هیسسس اروم باش
دنیا-دنیز
-بله
دنیا-من که میگم فرار کن
-دنیا دیوونه شدی اولا فرار کنم کجا برم مگه بغیر از اینه که گیر چندتا بدتر از آرتا میوفتم لطفا نظر نده گلم مگه فیلم که فرار کنم گیر یه ادم خوب بیوفتم
دنیا-باشه بابا فقط یه نظر بود
-خودتو نظرات اه
دنیا بلند شد و رفت تو اتاقش منم لباسامو عوض کردم و رو تختم دراز کشیدم موبایلم رو برداشتم و به عکسای خودمو و ماهان خیره شدم...
۸.۷k
۱۶ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.