پارت

#پارت57
شیطونکِ بابا🥺💜

بزنتش که دستشو گرفتم و گفتم:

_ عه چیکارمیکنی دیوونه؟؟

با نیش باز گفت:

+ میخوام ببینم چه رنگیه

_ وای بیشعور چقد هیز شدی این چند روزه؟

شیطون نگام کرد و گفت:

+ خب با این ریخت و قیافه اومدی جلوم نشستی میخوای اروم بشینم؟؟

_ از صد تا پسر بدتری تو والا

+ خودتم دست کمی از من نداریا

_ برو یه لیوان شربت برام بیار میخوام یه چیز مهمی بهت بگم

+ چشم قربان امر دیگه؟؟

_ برو دیگه خجالت میکشم در یخچالتونو باز کنم

+ خب

کیانا از سرجاش بلند شد و بعد از دو دقیقه با لیوان آب پرتغالی اومد پیشم

+ بفرمایید بانوی من

_ مرسی

لیوانو از دستش گرفتم و یک نفس سرکشیدم ، آخیش چقد تشنم بود

+ خب بگو

_‌ اگه بگم‌میخوام به اون مهمونی برم و ازت خواهش کنم که توام باهام بیای ، قبول میکنی؟؟

+ دیوونه شدی؟؟‌ معلومه که میام

لبخندی به روش زدم و گفتم:

_ مرسی ، تو حموم خیلی فک کردم ، توراست میگی باید یه کاری کنم تا دلم خنک شه ، همینجوری دست روی دست بزارم از فکرو خیال میمیرم‌ کیانا

+ اصلا نگراش نباش ، یه نقشه ای بکشیم که تا عمر داره دیگه از این گوها نخوره مردک حمال

_ نقشه ها دارم براش...
صبرکن حالا

+ ایول ایول ، پایه اتمممم
دیدگاه ها (۵)

شخصیت کیانا دلربا😈💜

ای جانم چال لپاشو🥺✨🎶#شخصیت_غنچه

#پارت56شیطونکِ بابا🥺💜خواست جوابمو بده تماسو قط کردم و گوشیمو...

#پارت55شیطونکِ بابا🥺💜+ نمیخواد‌ که بخورتت از پشت گوشی دختر ،...

قهوه تلخ پارت۵٠ویو چویا دست هاش میلرزیدصداش لرز داشت نمیتونس...

#my_Black_life3 پارت²+مگه الان تو درگیر یه مثلث عشقی شدی؟÷عا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط