فیک مافیای خشن من

فیک مافیای خشن من
پارت : ۷
شوگا : باید چند نفر رو بکشم (حالت چهره اش تغییر کرد) خانواده ا.ت رو !
اعضا : چیییی؟؟؟
شوگا : بچه ها جدا به کمکتون نیاز دارم من باید اونا رو بکشمممم
تهیونگ: دیوونه ای ؟
جونگکوک: آخه چرا ؟
نامجون: دلیلت چیه ؟ همین طوری راه بیوفتی و بری بکشیشون ؟! اینا هر کسی نیستن هاااا
شوگا : چه فرقی داره نامجون؟ اینا با مردم عادی چه فرقی دارن اخهههه؟؟؟؟نه قدرتی دارن نه چیزی !
نامجون: نه ...فرقشون اینکه اونا ... خانواده ی ا.ت هستن ا.تتتتت میفهمی؟
شوگا : باشن خو
نامجون: هوووففففف
جین : مگه دیوونه ای شاید ا.ت ناراحت بشه !
جی هوپ: شاید چیه هیونگ؟ قطعا ناراحت میشههههه !!!!
جیمین: وای ناراحت کلیو چنده؟ فکر نکنم اصلا با شوگا حرف بزنه بعدش .. شوگا انقدر عصبی و سریع تصمیم نگیررررر باید فکر کنیم ببینم چیکار باید بکنیم !
جونگکوک: قبل از اون تو هنوز بهمون نگفتی چرا ؟!
تهیونگ و جین همزمان میگن : دقیقاااا ...
شوگا : وای وای خیلی خب من میخوام ازشون انتقام بگیرم چون ... چون خیلیییییی ا.ت رو زدن و بعدش هم فروختنش... اینا اسمشون خانواده نیس !
جونگکوک: ای وای ...
جین : بیا با خودت روراست باشیم اون طوری که تو دست شیطان رو از پشت بستی ...
تهیونگ: دقیقا .... شوگا یه نگاهی به خودت بکن بعد از بقیه ایراد بگیر !
جیمین: راست میگه هیونگ با خودت روراست باش ... صادق باش ...تو فقط پونصد و خورده ای امسال آدم کشتی !
شوگا : در اصل ۶۵۷ تا آدم کشتم !‌
جیمین: حالا هر چی این تعدادش تقریبا دو برابر تعداد روز های ساله یعنی به طور میانگین و تقریبی تو روزی ۲ تا آدم میکشتی حالا اینا فقط کتکش زدن !
تهیونگ: منم با جیمین موافقم
شوگا : چند بار بگم همو به اسم کوچیک صدا نکنیددد یه مافیا هیچ وقت اینکارو نمیکنه!
جونگکوک : چقدر سخت گیری هیونگ ! اینجا که جز خودمون کسی نیس ...
شوگا با عصبانیت و حرص بهشون نگاه میکنه که یهو صدای شلیک میاد !
بقیه اعضا به اطراف نگاه می‌اندازند اما فقط شوگا طرفو میبینه شوگا با لبخند که انگار تنش میخاره برای بازی میگه : فکر کنم مهمونی تمومه !
ویو راوی :
مثل اینکه کسی میخواست جنگی رو شروع کنه که قطعا قوی بوده و هدف داشته وگرنه کسی بی هدف ... یه جمعی از بهترین مافیا های دنیا رو به چالش نمی‌کشه... حالا اون کی بوده که بی ترس وارد جمع مافیاهای قدرتمند شده و آرامش و مهمونی اونا رو بر هم زده ؟! یه احمق یا یه نابغه ..
که یه تیر دوباره شلیک میشه
شوگا : اوه نه ..‌همه بشینیدددددددد(عربده)
اعضا و چند نفر دیگه میشینن و تیر میخوره به لیوان شراب بالا سرشون و لیوان خورد میشه شوگا آروم سرشو بالا میاره و میگه: یکی انگار دلش بازی میخواد ...
شوگا خشاب اسلحه اش رو پر میکنه و میگه : بیاین باهاش بازی کنیم ...

مایل به حمایت بیب ¿
دیدگاه ها (۶)

سلاااام چطورینننن ؟ گایز یه خبر بد دارم براتون امروز زیاااد ...

فیک ددی روانی من پارت : ۱۴ کوک : چی ؟یکی از خدمتکار ها : قرب...

فیک به عشق باور دارم پارت : ۲۴ در همین حین یهو ... همه درد ه...

گایز یه حسی بهم میگه ادمین بدی ام‌... یکمی از دست خودم کلا ع...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط