فیک ددی روانی من
فیک ددی روانی من
پارت : ۱۴
کوک : چی ؟
یکی از خدمتکار ها : قربان بزارین بهتون این طوری بگم که اون سرباز ها اومدن و خیلی جدی گفتن ا.ت مریضه و شما بهشون گفتید مریضه یه مریضی خاص !
کوک : ا.ت مریضه؟!
همون خدمتکار: خیر آقا... یه بیماری خاص داره و اونا اومدن از اتاق ۳۱ کلی مواد دارویی برداشتن !
کوک : مواد دارویی؟!
همون خدمتکار : بله آقا!
کوک : گفتی اتاق چند ؟!
خدمتکار : ۳۱ قربان
کوک : آها... صبر کن چییییی؟ اتاق ۳۱؟؟؟؟؟
خدمتکار: بله .. ببخشین جسارتا ... داخل اون اتاق چیز خاصی هس ؟!
کوک در حالی که دستش رو میبره توی موهاش میگه : آره.... اون اتاق اصلا ماده دارویی نداره !
از اینا گذشته اونا کجان؟
خدمتکار: فکر کنم ... رفتن پیش ا.ت !
کوک : چیییییییی ؟؟؟؟؟؟؟
کوک سریع از اشپز خونه خارج میشه و نفس نفس میزنه و کلی استرس گرفته در واقع استرس کل وجودشو گرفته بود و اون سریع فقط میخواست برسه پیش ا.ت پس پله ها رو چند تا چند تا بالا میرفت در حین دویدن و بالا رفتن .. کلماتی زیر لب آهسته میگفت اون میگفت : اون لعنتیا دارن چیکار میکنن؟ دارن چیکار میکنن؟
برای این استرسش و ... دلیلی داشت ...
ویو کوک :
استرس تمام وجودمو گرفته بود نمیتونستم درست نفس بکشم چون در واقع اتاق ۳۲ مواد دارویی دارههههه اونجا فقط سم و این چیزاس ... برای کشتن بدون اسلحه و چاقو و سلاح کلا ... من هیچ وقت اجازه نمیدادم کسی وارد اون اتاق بشه چون موادش به محض خوردن هیچ پاد زهری ندارن !
و تا جایی که فهمیدم اونا میخواستن ا.ت رو بکشن !
کثافتااااااای حروم زادهههه هاااااا... واییییییی ا.ت سالم باش تروخدا ... فقط سالم باش ... من دارم میام دختر کوچولو .. قوی بمون لطفا قوی بموننننن لعنتیییی !!!
دکتر : خب حالا مریض رو بلند کنید تا بهش بدم بخوره !
... : اما اون بی هوشه !
... : آره... چجوری میخواد بخوره ؟!
دکتر: باورم نمیشه شما انقدر احمقید !!
میریزم تو دهنش دیگهههه(عه ... من منحرف شدم🗿💀)
.... : بله ... ولی خفه نمیشه!؟
... : راست میگه ... خفه میشه ؟!
نگهبان: کافیه دیگهههههه !!!
بلندش کنیددددد
اون دو تا زیر دست احمق آروم بازو های ا.ت رو گرفتن که ا.ت چشماش رو باز کرد!
ا.ت : عاییییی
... : یا ابولفضل...
... : بیدار شددد؟؟؟
دکتر : ای احمق هاااا بیدارش کردیننننن(عربده )
ا.ت : بابا ؟!
.... : چی ؟ بابا؟
کوک با عجله در رو میکوبه و باز میکنه ...
کوک : هیچ کس تکون نخوره !
ا.ت : کوک..؟!
کوک : ا.ت ؟!
مایل به حمایت بیب ¿
پارت : ۱۴
کوک : چی ؟
یکی از خدمتکار ها : قربان بزارین بهتون این طوری بگم که اون سرباز ها اومدن و خیلی جدی گفتن ا.ت مریضه و شما بهشون گفتید مریضه یه مریضی خاص !
کوک : ا.ت مریضه؟!
همون خدمتکار: خیر آقا... یه بیماری خاص داره و اونا اومدن از اتاق ۳۱ کلی مواد دارویی برداشتن !
کوک : مواد دارویی؟!
همون خدمتکار : بله آقا!
کوک : گفتی اتاق چند ؟!
خدمتکار : ۳۱ قربان
کوک : آها... صبر کن چییییی؟ اتاق ۳۱؟؟؟؟؟
خدمتکار: بله .. ببخشین جسارتا ... داخل اون اتاق چیز خاصی هس ؟!
کوک در حالی که دستش رو میبره توی موهاش میگه : آره.... اون اتاق اصلا ماده دارویی نداره !
از اینا گذشته اونا کجان؟
خدمتکار: فکر کنم ... رفتن پیش ا.ت !
کوک : چیییییییی ؟؟؟؟؟؟؟
کوک سریع از اشپز خونه خارج میشه و نفس نفس میزنه و کلی استرس گرفته در واقع استرس کل وجودشو گرفته بود و اون سریع فقط میخواست برسه پیش ا.ت پس پله ها رو چند تا چند تا بالا میرفت در حین دویدن و بالا رفتن .. کلماتی زیر لب آهسته میگفت اون میگفت : اون لعنتیا دارن چیکار میکنن؟ دارن چیکار میکنن؟
برای این استرسش و ... دلیلی داشت ...
ویو کوک :
استرس تمام وجودمو گرفته بود نمیتونستم درست نفس بکشم چون در واقع اتاق ۳۲ مواد دارویی دارههههه اونجا فقط سم و این چیزاس ... برای کشتن بدون اسلحه و چاقو و سلاح کلا ... من هیچ وقت اجازه نمیدادم کسی وارد اون اتاق بشه چون موادش به محض خوردن هیچ پاد زهری ندارن !
و تا جایی که فهمیدم اونا میخواستن ا.ت رو بکشن !
کثافتااااااای حروم زادهههه هاااااا... واییییییی ا.ت سالم باش تروخدا ... فقط سالم باش ... من دارم میام دختر کوچولو .. قوی بمون لطفا قوی بموننننن لعنتیییی !!!
دکتر : خب حالا مریض رو بلند کنید تا بهش بدم بخوره !
... : اما اون بی هوشه !
... : آره... چجوری میخواد بخوره ؟!
دکتر: باورم نمیشه شما انقدر احمقید !!
میریزم تو دهنش دیگهههه(عه ... من منحرف شدم🗿💀)
.... : بله ... ولی خفه نمیشه!؟
... : راست میگه ... خفه میشه ؟!
نگهبان: کافیه دیگهههههه !!!
بلندش کنیددددد
اون دو تا زیر دست احمق آروم بازو های ا.ت رو گرفتن که ا.ت چشماش رو باز کرد!
ا.ت : عاییییی
... : یا ابولفضل...
... : بیدار شددد؟؟؟
دکتر : ای احمق هاااا بیدارش کردیننننن(عربده )
ا.ت : بابا ؟!
.... : چی ؟ بابا؟
کوک با عجله در رو میکوبه و باز میکنه ...
کوک : هیچ کس تکون نخوره !
ا.ت : کوک..؟!
کوک : ا.ت ؟!
مایل به حمایت بیب ¿
۱۵.۷k
۰۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.