خادمالحسین
#خادم_الحسین
#حامد_زمانی
من از مشهد، من از تبریز، من از شیراز و کرمانم، من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم، نمیدانم کجایی هستم اما خوب میدانم، هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم ۲، اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده، دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده، غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه، یکی پرسید تا کرببلا چند تا ستون مانده، چند تا ستون مانده، یکی جارو به دست و آن یکی گوشی به گوش آمد، یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد، در این موکب سخن از کوفه آن موکب سخن از شام، یکی از هوش رفت اینجا، یکی آنجا به هوش آمد، اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده، دلم با هر قدم با هر نفس اس�� تو را خوانده، غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه، یکی پرسید تا کرببلا چند تا ستون مانده، چند تا ستون مانده، چه شیرین است با عشقت دویدن در بیابان ها، به عشقم هم به دل جارو زدم هم بر خیابان ها، نه تنها در میان تربتت داری شفا حتی، به خاک زیر پای زائرت ، دادند درمان ها، دادند درمان ها، ست��ن یک هزار و چهارصد یعنی سلام آقا، سلام ای بی کفن ای تشنه لب ای مانده در صحرا، به سقای علمدارت قسم ، ما پای پیمانیم، به شوق یاری آرام جانت مهدی، زهرا، اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده، دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده، غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه، یکی پرسید تا کرببلا چند تا ستون مانده، چند تا ستون مانده
#حامد_زمانی
من از مشهد، من از تبریز، من از شیراز و کرمانم، من از ری، اصفهان، از رشت، از اهواز و تهرانم، نمیدانم کجایی هستم اما خوب میدانم، هوایی هستم و آواره ای در مرز مهرانم ۲، اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده، دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده، غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه، یکی پرسید تا کرببلا چند تا ستون مانده، چند تا ستون مانده، یکی جارو به دست و آن یکی گوشی به گوش آمد، یکی بر شانه مشک و آن یکی پرچم به دوش آمد، در این موکب سخن از کوفه آن موکب سخن از شام، یکی از هوش رفت اینجا، یکی آنجا به هوش آمد، اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده، دلم با هر قدم با هر نفس اس�� تو را خوانده، غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه، یکی پرسید تا کرببلا چند تا ستون مانده، چند تا ستون مانده، چه شیرین است با عشقت دویدن در بیابان ها، به عشقم هم به دل جارو زدم هم بر خیابان ها، نه تنها در میان تربتت داری شفا حتی، به خاک زیر پای زائرت ، دادند درمان ها، دادند درمان ها، ست��ن یک هزار و چهارصد یعنی سلام آقا، سلام ای بی کفن ای تشنه لب ای مانده در صحرا، به سقای علمدارت قسم ، ما پای پیمانیم، به شوق یاری آرام جانت مهدی، زهرا، اگر آواره ام قلبم در ایوان تو جامانده، دلم با هر قدم با هر نفس اسم تو را خوانده، غم عشقت بیابون پرورم کرد و میان راه، یکی پرسید تا کرببلا چند تا ستون مانده، چند تا ستون مانده
- ۲.۴k
- ۲۳ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط